شخصیت امام تا حد بسیار زیادى به اهمیت و عظمت آرمان هاى او مربوط میشد. او با همت بلندى که داشت، هدف هاى بسیار عظیمى را انتخاب مىکرد. تصور این هدف ها، براى آدمهاى معمولى دشوار بود و مى پنداشتند آن هدف هاى والا، دست نیافتنى هستند؛ لیکن همت بلند و ایمان و توکل و خستگى ناپذیرى و استعدادهاى فراوان و توانایی هاى اعجاب انگیزى که در وجود این مرد بزرگ نهفته بود، به کار مى افتاد و در جهت هدف هاى مورد نظرش پیش مىرفت و ناگهان همه مىدیدند که آن هدف ها محقق شده اند.
او در اراده الهى و تکلیف شرعى محو مىشد. هیچ چیز برایش غیر از انجام تکلیف، مطرح نبود. واقعاً او مصداق ایمان و عمل صالح بود. ایمانش به استحکام کوهها مىمانست و عمل صالحش با خستگىناپذیرىِ باورنکردنى توأم بود. آنچنان در تداوم عمل صبور و کوشا بود که انسان را دچار حیرت مىکرد. به همین خاطر، هدف هاى بزرگ قابل وصول شد و دست یافتن به قلهها امکانپذیر گردید.
***
شخصیت عظیم رهبر کبیر و امام عزیز ما، حقاً و انصافاً پس از پیامبران خدا و اولیاى معصومین، با هیچ شخصیت دیگرى قابل مقایسه نبود. او ودیعه خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانه عظمت الهى بود. وقتى انسان او را مىدید، عظمت بزرگان دین را باور مىکرد. ما نمىتوانیم عظمت پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، سیّدالشّهداء(ع)، امام صادق(ع) و بقیه اولیا را حتّى به درستی تصور کنیم.
ذهن ما کوچکتر از آن است که بتواند عظمت شخصیت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور کند؛ اما وقتى انسان مىدید شخصیتى با عظمت امام عزیزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ایمان قوى، عقل کامل، داراى حکمت، هوشمندى، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بىاعتنایى به زخارف دنیا، تقوا و ورع و خداترسى و عبودیت مخلصانه براى خدا، دستنیافتنى است، و مشاهده مىکرد که همین شخصیت عظیم، چگونه در برابر آن خورشیدهاى فروزان آسمان ولایت، اظهار کوچکى و تواضع و خاکسارى مىکند و خودش را در مقابل آنها ذره اى به حساب مىآورد، آنوقت انسان مىفهمید که پیامبران و اولیاى معصومین(ع) چقدر بزرگ بودند.
***
امام در پیامى به مناسبت یکى از فتوحات ارزنده رزمندگان در جبهه فرمودند: فتحالفتوح، عبارت از ساختن اینگونه انسان ها و جوان هاست. در حقیقت، فاتح این فتحالفتوح، خود او بود. او بود که این انسان ها را ساخت. او بود که این فضا را مهیا کرد. او بود که مسیر را به وجود آورد. او بود که ارزشهاى اسلامى را بعد از انزوا و خمول، دوباره احیا کرد. میراث او، همین ارزشها و همین جمهورى اسلامى است. هر کدام از ما در هر مسؤولیتى که هستیم، عشق و محبت وافرمان را به آن عزیز، باید در حفظ و تداوم ارزشها و نظام جمهورى اسلامى مجسم کنیم.
***
شخصیتى آنچنان بزرگ بود که در میان بزرگان و رهبران جهان و تاریخ، به جز انبیا و اولیاى معصومین(علیهمالسّلام)، به دشوارى مىتوان کسى را با این ابعاد و این خصوصیات تصور کرد.آن بزرگوار، قوّت ایمان را با عمل صالح، و اراده پولادین را با همت بلند، و شجاعت اخلاقى را با حزم و حکمت، و صراحت لهجه و بیان را با صدق و متانت، و صفاى معنوى و روحانى را با هوشمندى و کیاست، و تقوا و ورع را با سرعت و قاطعیت، و ابهت و صلابت رهبرى را با رقت و عطوفت و خلاصه بسى خصال ارزشمند و کمیاب را که مجموعه آن در قرن ها و قرن ها به ندرت ممکن است در انسان بزرگى جمع شود، همه و همه را با هم داشت. الحق شخصیت آن عزیز یگانه، شخصیتى دستنیافتنى، و جایگاه والاى انسانى او، جایگاهى دور از تصور و اساطیرگونه بود.
او، رهبر و پدر و معلم و مراد و محبوب ملت ایران و امید روشن همه مستضعفان جهان، به خصوص مسلمانان بود. او عبد صالح و بنده خاضع خدا و نیایشگر گریان نیمهشبها و روح بزرگ زمان ما بود. او الگوى کامل یک مسلمان و نمونه بارز یک رهبر اسلامى بود. او به اسلام عزت بخشید و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد. او ملت ایران را از اسارت بیگانگان نجات داد و به آنان غرور و شخصیت و خودباورى بخشید. او استقلال و آزادگى را در سراسر جهان سرداد و امید را در دلهاى ملل تحت ستم جهان زنده کرد.
او در عصرى که همه دستهاى قدرتمند سیاسى براى منزوى کردن دین و معنویت و ارزشهاى اخلاقى تلاش مىکردند، نظامى بر اساس دین و معنویت و ارزشهاى اخلاقى پدید آورد و دولت و سیاستى اسلامى بنیان نهاد. او جمهورى اسلامى را ده سال در میان طوفان هاى سهمگین و حوادث سرنوشتساز، قدرتمندانه اداره و حراست و هدایت کرد و به نقطه اى مطمئن رسانید. ده سال رهبرى او براى مردم و مدیران ما، یادگارى فراموشنشدنى و ذخیره اى بس گرانبهاست.
***
امام(ره) انسانى بسیار عاقل، دوراندیش، حکیم، آدمشناس، تیزبین، حلیم، متین و آیندهنگر بود که هرکدام از این صفات کافى بود که شخصى را در مرتبه اى والا جاى دهد و احترام همگان را جلب کند. متانت و بردبارى و حلم امام به گونه اى بود که اگر صد نفر در مجلسى سخنانى مىگفتند که او آنها را قبول نداشت، تا لازم نمىدانست، حرفى نمىزد و سکوت مىکرد؛ در صورتى که اگر در حضور آدمهاى معمولى کلمه اى گفته می شد که برخلاف عقیده شان بود، طوفانى در روحشان به وجود مىآمد و سریعاً پاسخ می دادند.
***
حقیقتاً براى انسان بزرگ و شخصیت بىنظیرى مثل امام عزیز و بزرگوارمان، جا دارد که برگزیدهترین انسان ها و هوشمندترین ذهن ها و صاف ترین و پاکترین دلها و جان ها، از احساس تعظیم و تکریم سرشار شوند. فرق است میان شخصیتى که به خاطر مقام و سمت ظاهری اش مورد احترام و تجلیل واقع مىشود، و کسى که شخصیت و عظمت و عمق وجود و آراستگی هاى گوناگون او، هر انسان بزرگ و قوى و هوشمندى را به تعظیم و تجلیل و ستایش و تکریم وادار مىکند. امام عزیز ما، از این نوع انسان ها بود.امام(ره)، خصلت هاى گوناگونى داشت: بسیار خردمند و عاقل و متواضع و هوشیار و زیرک و بیدار و قاطع و رئوف و خویشتندار و متقى بود. نمىشد حقیقتى را در چشم او واژگونه جلوه داد. داراى اراده اى پولادین بود و هیچ مانعى نمىتوانست او را از حرکت باز دارد. انسانى بسیار دلرحم و رقیق بود؛ چه در هنگام مناجات با خدا که از خود بىخود مىشد، و چه در هنگام برخورد با نقطههایى از زندگى انسان ها که بهطور طبیعى دلها را به عطوفت و رأفت وادار مىکند. انگیزههاى نفسانى، جاذبههاى مادّى، هوىها و هوسها، نمىتوانست به قله رفیع وجود باتقواى او دستاندازى کند. او امیر هوىها و خواهش هاى خود بود؛ ولى خواهش ها بر او حکومت نمىکردند. صبور و بردبار بود و سختترین حوادث در اقیانوس عظیم وجود او، تلاطم ایجاد نمىکرد.
***
من قادر نیستم خصلت هاى انسانى و والاى این مرد بزرگ را که مثل خورشید در تاریخ ایران درخشید، توصیف کنم. سالهاى متمادى خدمت امام بودم. از سال ۳۷ با ایشان آشنا شدم و به درس او مىرفتم. در دورههاى مختلف زندگى و در بحران هایى که پیش مىآمد، رفتار حسابشده آن مرد را دیده بودم. این انسان استثنایى، اصلاً از نوع مردم زمان ما نبود. واقعاً نمىتوانم خصلت ها و خصوصیات این مرد بزرگ را توصیف کنم.
***
نکته اصلى این است که اگر در مجموعه ذىقیمتى که شخصیت معنوى امام(ره) را تشکیل داده بود، عنصر عبودیت و اخلاص وجود نمىداشت، او به این موفقیت ها نمىرسید. بنابراین، کارهاى انجام شده، خیلى عظیم تر از آن است که شخصیتى با همه آن خصوصیات، منهاى ارتباط با خدا، بتواند آن کارها را انجام دهد.
امام که توانست این حرکت عظیم را در دنیا به وجود آورد، به خاطر آن بود که با خدا ارتباط داشت و در این راه ملاحظه هیچ چیزى را نمىکرد. امروز که او در میان ما نیست، سیل اعتراف ها و تعریف ها سرازیر شده است و همه دنیا به اقدام عظیم او که اقیانوس انسان ها را به حرکت درآورد، معترفند. این کار بزرگ، تنها در سایه قاطعیت و اراده و هوش و شجاعت و تیزبینى و آیندهنگرى به وجود نیامد؛ این خصلت ها قادر نبودند این طوفان عظیم را به وجود آورند. عنصر اصلى، ارتباط با خدا و کمک خواستن از او بود که نام امام(ره) و کار او را در تاریخ جاودانه کرد.
***
به اعتقاد من، مهمترین و تعیینکنندهترین راز موفقیت او، همان اخلاص و توجه و اتصال به خدا بود. ایشان توانست معناى «ایّاک نستعین» را در عمل خود مجسم کند و به منبع لایزال قدرت الهى متصل شود. وقتى یک انسان کوچک و ضعیف و ظرف محدودى، خودش را به اقیانوس بىپایانى وصل مىکند، دیگر هیچ عاملى وجود ندارد که بتواند بر او فایق آید. اگر هر انسانى همین کار را بکند، همانگونه خواهد شد. البته انسان ها به آسانى نمىتوانند این کار را بکنند؛ ولى ایشان توانست و کرد. ما باید به قدر وسع خودمان تلاش کنیم. بزرگان در قلهها ایستادند، ما نیز از دامنهها حرکت کنیم و به آن سمت پیش برویم. هرچند به آن قلهها هم دست پیدا نکنیم؛ ولى بههرحال حرکت و رفتن، فریضه و وظیفه همه ماست.
***
امروز هم در دنیا اسلامى که با ظلم و زورگویى درافتد و چپاولگرى و فساد را محکوم کند، وجود دارد. این اسلام باید در انتظار دشمنى ابرقدرت ها و امریکا و صهیونیست ها و کمپانی هاى غارتگر عالم و سلاطین فاسد و رؤساى مفسد امروز دنیا باشد.
روزى که ما پشت سر امام عزیز و علمدار اسلام ناب، شعارهاى اسلام واقعى را مطرح مىکردیم، مىدانستیم که دشمن ها
و قدرت ها و ابرقدرت ها در مقابل ما صفآرایى مىکنند. در صدر اسلام هم همینگونه بود. آن روزى که یهودی ها و منافقان و کفار و مشرکان، اطراف مدینه پیامبر را محاصره کردند و جنگ احزاب و خندق را به وجود آوردند، مؤمنین واقعى گفتند: «هذا ما وعدنااللَّه و رسوله»؛ این، چیز تازه ای نیست. خدا و رسولش به ما گفته بودند که بدها و شریرها و فاسدها علیه شما همدست خواهند شد. بنابراین، آنها چون صدق وعده الهى را دیدند، ایمانشان قوی تر شد.
هرجا که اسلام واقعى آشکار شد، اگرچه قدرت هاى خبیث و پلید در مقابل آن صفآرایى کردند، اما انسان هاى پاک و دلهاى مطهر و روحهاى صاف و فطرت هاى پاک و ناآلوده، با همه توان و وجود از آن حمایت کردند. چرا ده میلیون انسان عزادار در ایام رحلت امام(ره) گرد پیکر مطهر آن بزرگوار جمع شدند و آنگونه بر سر و سینه خود مىزدند؟ چرا صدها میلیون مسلمان در سرتاسر عالم، به خاطر درگذشت یک انسان، اینطور عزادار و داغدار شدند؟ محبوبیت امام ما به خاطر چه بود؟ جواب، یک کلمه است: به خاطر اسلام. خود آن بزرگوار این نکته را به ما یاد داد و خود او به ما فهماند و تأکید کرد که به خاطر اسلام، خدا دلها را متوجه انقلاب و رهبر و ملت ایران کرد.
آن چیزى که به پاها و دلهاى شما قوّت داد، تا بتوانید راههاى طولانى را طى کنید و به اینجا بیایید، اسلام ناب و مدافع مظلوم و ناسازگار با ظالم بود. این اسلام است که دلها را جذب و جمع مىکند و نیرویى عظیم و شکستناپذیر به وجود مىآورد. راز اصلى همین نکته است، که ما باید آن را درست درک کنیم و همیشه به یاد داشته باشیم.
***
امام خصوصیات ممتاز فردى بسیاری داشت؛ اما توفیقات او بالاتر از آن بود که به خصوصیات فردى یک انسان – هرچه هم بالا – متکى باشد. شجاعت و آگاهى و عقل و تدبیر و دوراندیشى امام بسیار ممتاز بود – در اینها هیچ شکى نیست – اما توفیقاتى که آن بزرگوار به دست آورد، خیلى بالاتر از این است که به شجاعت و عقل و تدبیر و آیندهنگرى یک انسان متکى باشد.
آن توفیق ها از جاى دیگر نشأت مىگرفت، که در درجه اول از اخلاص او ناشى مىشد؛ «مخلصین له الدّین». مخلص خدا بود و کار را فقط براى او – ولاغیر – انجام مىداد. لذا اگر همه دنیا هم در مقابل او قرار مىگرفتند و از او چیزى مىخواستند که مورد رضاى خدا نبود، انجام نمىداد. در درجه دوم، توکل و حسن ظن به خدا داشت. هیچ کارى در نظر او خارج از قدرت الهى نبود. کارهاى بزرگ، حرکت هاى عظیم، کندن کوههاى راسخ براى او میسور بود؛ چون به خدا متکى بود و از او کمک مى خواست.
امام دو خصوصیت دیگر هم داشت، که این هم جز با نورانیت الهى ممکن نبود، و آن عبارت بود از: دشمنشناسى و دوستشناسى. او در شناخت دشمن ها و دوست ها اشتباه نکرد. از اول دشمن ها را شناخت و آنها را اعلام کرد و تا آخر هم در مقابلشان ایستاد، و نیز از اول دوست ها را شناخت و آنها را اعلام کرد و تا آخر هم از دوستى آنها منتفع شد.
***
هویت هنرى امام، بعد از رحلتشان براى همه آشکار شد. شاید بسیاری اصلاً نمىدانستند که امام اهل شعر یا شاعر است؛ آنهم شعر با این مایه از لطافت عرفانى و آن حال مخصوص یک انسان عارف دلباخته. این بزرگوار، با آن روح عرفانى، همان کسى است که صدایش قویترین صداها علیه استکبار جهانى بود. یعنى لطافت روحى با قوّت اراده آنچنانى همراه مىشود و بزرگترین کارهاى روزگار ما را انجام مىدهد.
واقعاً تشکیل جمهورى اسلامى، فقط تشکیل یک حکومت جدید و از بین بردن یک حکومت قدیم نبود؛ کار خیلى مشکل تر از این بود. در دنیایى که همه چیز در جهت مادّیت است و شاید حدود دویست سال است که بهطور برنامهریزى شده، علیه ادیان و به خصوص علیه اسلام کار مىشود، تأسیس حکومت اسلامى در یکى از حساس ترین نقاط دنیا، واقعاً کار معجزهآسایى بود. آن بزرگوار، با قوّت اراده خودش توانست همه نیروهاى عظیم مردمى را بهکار گیرد و این معجزه را به کمک پروردگار تحقق ببخشد.
خیلى مهم است که آن روح لطیف، در طول سالهاى متمادى مبارزه – که مشکلات فراوانى به همراه داشت – با قوّت اراده و استقامت در راه، یک سر مو به چپ و راست نرفت. ایشان براى همه ما الگو هستند و بایستى از ایشان تعلیم گرفت.
***
اعتقادم این است که اگر امامِ بزرگوارِ بىنظیرِ ما – که واقعاً در میان مردم این زمان، نظیرى براى ایشان نمىشناسیم و بعد از ائمه هدى و اولیاءاللَّه(علیهمالسّلام) نظیر ایشان را بسیار کم سراغ داریم – با مناجات و دعا سروکار نداشت و اهل تضرع و استغفار و استغاثه و گریه و توسل نبود؛ بسیار بعید بود که خداى متعال این همه توفیق را به ایشان ارزانى می داشت. موفقیت هاى این بزرگوار، بهمیزان زیادى مرهون همین ارتباط با خدا و باز بودن راه دلِ او با درگاه الهى و استغاثه و مناجات و دعا بود. انسان، پیشرفت لحظه به لحظه این مرد معنوى و الهى را در طى سالهاى اخیر احساس مىکرد. هر ماه رمضانى که بر این بزرگوار مىگذشت، انسان مىدید که نورانی تر شده است.
***
این امامى که شماها و دنیا را اینطور دلباخته کرد – دلباختگى هم نبود، دلها را از جا کند؛ همچنانکه دنیا را زیرورو کرد – راز کارش در یک کلمه بود. مشکل من و امثال من هم این است که این کلمه را درست بفهمیم و بتوانیم عمل کنیم. گفتنش به زبان آسان است؛ عمل کردنش سخت است. آن کلمه ای که ما شاید حتّى درست نتوانیم آن را بفهمیم، او بدان عمل کرده بود. آن کلمه، عبارت از سیر دایمى به سوى کمال بود. شما خیال نکنید که امامِ سال ۶۸ که به جوار الهى رفت، همان امامِ سال ۵۷ بود که وارد ایران شد. خیر، امام خیلى جلو رفته بود، خیلى پیشرفت کرده بود، خیلى بالا رفته بود.
***
امام عظیم الشأن که فجر انقلاب اسلامى را در دل تاریکی هاى مادّیت و فساد و ظلم و فسق کنونى جهان به درخشش آورد، شاگرد صادق و مؤمن و مخلص مکتب نبوى بود؛ و این بود سرّ توفیقات پیوسته و محیرالعقول او در برانگیختن مردم و در هراس افکندن به دل ظالمان و جهانخواران و در پیروزی اش در صحنههاى گوناگون.
منبع:«مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی»
- ۹۵/۰۳/۱۵
- ۲۳۹۴ بیننده|
- ۲۵۵۷ نمایش|
- |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.