شهید هادی قلی پور در سال 1343 در شهر مقدس مشهد متولد شد.
پدرش درآمد متوسطی داشت. او در محیطی مذهبی بزرگ شد و شغل شریف نجاری را پیشه خود ساخت و تا قبل از اعزام به جبهه نیز در همین شغل بود.
هادی میگفت: من بعضی مواقع که برای انجام کارهای نجاری مجبورم به خانههای مدرن طاغوتی بروم همواره این سؤال را از خود میکنم که چرا باید اینها در این کاخها زندگی کنند. در حالی که بیشتر مردم زحمتکش شهر مجبورند در خانههای گلی و مخروبه زندگی کنند.
شهید قلی پور در دوران انقلاب نقشی فعال داشت و با عشقی عمیق به رهبر کبیر انقلاب اسلامی همواره در تمام راهپیمائیها شرکت میکرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نقشی گسترده در بسیج مساجد داشت و وقتی میخواست به جبهه اعزام شود آخرین یادگار دوران کارگری خود را یک موتورسیکلت بود فروخت و پولش را به خانواده خود داده و راهی جبهه گشت.
او در تاریخ 60/02/12 به جبهه سوسنگرد اعزام شد و در تدارکات سپاه پاسداران مشغول به خدمت گردید.
قیافه آرام و خندان شهید قلی پور جذبه ای دوست داشتنی داشت و باعث می شد که در برخورد اول بچهها با او دوست شوند. بچهها هر وقت او را میدیدند به او میگفتند: «هادی تو آخرش شهید میشوی.» و هادی لبخند زیبایی میزد و میگفت: «شهادت آرزوی من است من در مشهد همیشه میرفتم پابوس امامرضا(علیه السلام) ولی حالا میروم به دیدار خودش.»
او بعد از مدتی که در تدارکات بود به اصرار خودش وارد گروه عملیات شد. شجاعت و تقوای وی همواره مورد تحسین برادران همرزمش قرار میگرفت.
وی پس از مدتی وارد مشکلترین قسمت عملیاتی یعنی وارد گروه شناسائی شد و همیشه با شوق زیاد به شناسائی مواضع دشمن میرفت و به علت عشق زیادی که به پاسدار بودن داشت به عضویت سپاه پاسداران سوسنگرد درآمد و راه پاسداران اسلام را پیش گرفت.
شهید هادی قلی پور در نیمه شب 60/08/20 که برای شناسائی به نزدیک دشمن بعثی رفته بود مورد اصابت چندین ترکش خمپاره قرار گرفت و به آرزوی خود که شهادت بود رسید.
- ۹۶/۰۷/۳۰
- ۱۹۲۱ بیننده|
- ۲۰۸۹ نمایش|
- |
یاد شهیدان راه دین وکشور وازادی گرامی باد شهیدان رفتند و خانواده ها هزینه دادند اما انقلاب بدست گروهی متعصب واپسگرا ورانت خور وگاهی فاسد از راه خودش همانا ازادی و عدالت اجتماعی منحرف شد