قسمت دهم مصاحبه با حضرت آیت الله شفیعی
آیا جنابعالی از تاریخچه و خاطرات ویژه خودتان از دوران انقلاب اسلامی به خصوص پس از ورود حضرت امام خمینی(ره) به ایران خاطره ای دارید؟
هنگامی که حضرت امام از فرانسه به ایران وارد شدند علمای اهواز در جلسه مشترک خود به این نتیجه رسیدند که در این شلوغی و تراکم استقبال، به دیدار امام خمینی(ره) رفتن عطش ما را فرو نمی نشاند و بهتر است با یکی دو روز تأخیر خدمت امام شرفیاب شویم؛ در نتیجه با دفتر امام تماس برقرار شد و روز ۱۵ بهمن ساعت ۷:۳۰ بعدازظهر را جهت دیدار روحانیون خوزستان تعیین فرمودند.
صبح روز چهاردهم جامعه روحانیت اهواز با پنج اتومبیل به سمت تهران حرکت کردند. من که به سختی دچار آنفلوآنزا شده بودم در منزل بستری بودم، ولی ظهر از شدت اشتیاق نتوانستم در رختخواب بمانم و با هر فشار و زحمتی بود به دنبال آنها رفتم و شب در شهر خرم آباد به آنها پیوستم. فردای آن روز به طرف تهران حرکت کردیم.
وقتی که به تهران و به مدرسه علوی رسیدیم حضرت امام تازه مهندس بازرگان را به عنوان رئیس دولت موقت منصوب کرده بود و زمانی بود که خبرنگاران خارجی با مهندس بازرگان مصاحبه می کردند و از طریق تلویزیون های مدار بسته که در اطراف مدرسه مستقر بودند پخش می شد؛ جوانان تهرانی و سایر اقشار مردم مشغول راهپیمایی های حماسه انگیز در اطراف مدرسه علوی بودند و شعارهای انقلابی سر می دادند.
ما وارد مدرسه شدیم و به حضرت امام پیغام دادیم که طبق وعده آمده ایم؛ امام پیغام دادند با اوضاعی که الان هست ملاقات را به صبح فردا ساعت ۷:۳۰ موکول می کنیم؛ در نتیجه برای استراحت به طبقه فوقانی مدرسه راهنمایی شدیم.
در آنجا من به آقایان علمای اهواز که حدود ۲۰ تا ۲۵ نفر بودند گفتم: امام که آمده اند یک فرد معمولی نیستند که ما به دیدن ایشان برویم و کنار ایشان به قول معروف گعده بکنیم؛ ایشان الان هزاران کار و مشغله دارند و لازم است یک نفر جهت تکلم از طرف جامعه روحانیت انتخاب شود که او سخنگو باشد و تعیین کنید که چه بگوید و همچنین چند دقیقه بیشتر وقت امام را نگیریم مگر اینکه خود ایشان بخواهند در خدمتشان بیشتر بمانیم. همه آقایان به اتفاق آراء اینجانب را جهت تکلم با امام تعیین کردند و گفتند مفاد کلمات بیعت با امام و اعلام حمایت از اهداف مقدس ایشان است.
فردا صبح ساعت ۷ به سمت مقر امام حرکت کردیم؛ در فاصله دو ساختمان، زمین از برف پوشیده بود و مردم با شور و احساسی وصف ناشدنی برای ملاقات امام تجمع کرده بودند.
در بدو ورود ما به به ساختمان مقر امام با دو نکته مواجه شدیم: یکی حضور مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان و مرحوم آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی بودند که این دو مرجع که سنی از آنها گذشته بود در آن هوای سرد و آن وقت صبح، تازه از دیدار امام برگشته بودند و دیگر اینکه اولین اعلامیه انقلاب اسلامی با تعبیر رسمی کلمه “امام” مبنی بر نصب مهندس بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت از طرف رهبر کبیر انقلاب صادر و چاپ و توزیع شده بود.
به هر حال ما را به اتاق حضرت امام راهنمایی کردند؛ بعد از دقایقی امام وارد شدند و بعد از احترامات لازمه، بنده ضمن خیر مقدم تشریف فرمایی امام به ایران، بخشی از سوره ابراهیم (آیه 12 و آیه بعدی آن) را در محضرشان تلاوت کردم مبنی بر اینکه کافران به رسولان الهی گفتند یا پیرو ما باشید یا شما را از کشور بیرون می کنیم، خداوند به رسولان وحی فرستاد که ما خود ظالمین را هلاک می کنیم و شما را در سرزمین خود سکونت خواهیم داد. این آیات که به شدت منطبق با خود حضرت امام و خروجشان از کشور و سپس نابودی شاه و دستگاه سلطنت و مجددا مراجعت امام به کشور بود، به شدت توجه حضرت امام را به من جلب کرد، به طوری که سر خود را بلند کرد و خیره به من می نگریستند و استماع می کردند.
پس از سخنان اینجانب امام چند دقیقه ای صحبت کردند و آقایان را به وحدت کلمه هر چه بیشتر و اتّفاق آرا با مردم تأکید و توصیه فرمودند؛ سپس از محضرشان مرخص شده و همان ساعت به طرف خوزستان حرکت کردیم.
مشروح این جریان هم در کتاب کوثر و کتاب صحیفه امام خمینی درج شده است.
در پایان ضمن سلام و درود به روح بلند امام راحل از خداوند متعال دوام سایه وجود مقام معظم رهبری را که جانشین راستین امام راحل است را مسألت دارم و از روزنامه جمهوری اسلامی تشکر می کنم.
صبح روز چهاردهم جامعه روحانیت اهواز با پنج اتومبیل به سمت تهران حرکت کردند. من که به سختی دچار آنفلوآنزا شده بودم در منزل بستری بودم، ولی ظهر از شدت اشتیاق نتوانستم در رختخواب بمانم و با هر فشار و زحمتی بود به دنبال آنها رفتم و شب در شهر خرم آباد به آنها پیوستم. فردای آن روز به طرف تهران حرکت کردیم.
وقتی که به تهران و به مدرسه علوی رسیدیم حضرت امام تازه مهندس بازرگان را به عنوان رئیس دولت موقت منصوب کرده بود و زمانی بود که خبرنگاران خارجی با مهندس بازرگان مصاحبه می کردند و از طریق تلویزیون های مدار بسته که در اطراف مدرسه مستقر بودند پخش می شد؛ جوانان تهرانی و سایر اقشار مردم مشغول راهپیمایی های حماسه انگیز در اطراف مدرسه علوی بودند و شعارهای انقلابی سر می دادند.
ما وارد مدرسه شدیم و به حضرت امام پیغام دادیم که طبق وعده آمده ایم؛ امام پیغام دادند با اوضاعی که الان هست ملاقات را به صبح فردا ساعت ۷:۳۰ موکول می کنیم؛ در نتیجه برای استراحت به طبقه فوقانی مدرسه راهنمایی شدیم.
در آنجا من به آقایان علمای اهواز که حدود ۲۰ تا ۲۵ نفر بودند گفتم: امام که آمده اند یک فرد معمولی نیستند که ما به دیدن ایشان برویم و کنار ایشان به قول معروف گعده بکنیم؛ ایشان الان هزاران کار و مشغله دارند و لازم است یک نفر جهت تکلم از طرف جامعه روحانیت انتخاب شود که او سخنگو باشد و تعیین کنید که چه بگوید و همچنین چند دقیقه بیشتر وقت امام را نگیریم مگر اینکه خود ایشان بخواهند در خدمتشان بیشتر بمانیم. همه آقایان به اتفاق آراء اینجانب را جهت تکلم با امام تعیین کردند و گفتند مفاد کلمات بیعت با امام و اعلام حمایت از اهداف مقدس ایشان است.
فردا صبح ساعت ۷ به سمت مقر امام حرکت کردیم؛ در فاصله دو ساختمان، زمین از برف پوشیده بود و مردم با شور و احساسی وصف ناشدنی برای ملاقات امام تجمع کرده بودند.
در بدو ورود ما به به ساختمان مقر امام با دو نکته مواجه شدیم: یکی حضور مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان و مرحوم آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی بودند که این دو مرجع که سنی از آنها گذشته بود در آن هوای سرد و آن وقت صبح، تازه از دیدار امام برگشته بودند و دیگر اینکه اولین اعلامیه انقلاب اسلامی با تعبیر رسمی کلمه “امام” مبنی بر نصب مهندس بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت از طرف رهبر کبیر انقلاب صادر و چاپ و توزیع شده بود.
به هر حال ما را به اتاق حضرت امام راهنمایی کردند؛ بعد از دقایقی امام وارد شدند و بعد از احترامات لازمه، بنده ضمن خیر مقدم تشریف فرمایی امام به ایران، بخشی از سوره ابراهیم (آیه 12 و آیه بعدی آن) را در محضرشان تلاوت کردم مبنی بر اینکه کافران به رسولان الهی گفتند یا پیرو ما باشید یا شما را از کشور بیرون می کنیم، خداوند به رسولان وحی فرستاد که ما خود ظالمین را هلاک می کنیم و شما را در سرزمین خود سکونت خواهیم داد. این آیات که به شدت منطبق با خود حضرت امام و خروجشان از کشور و سپس نابودی شاه و دستگاه سلطنت و مجددا مراجعت امام به کشور بود، به شدت توجه حضرت امام را به من جلب کرد، به طوری که سر خود را بلند کرد و خیره به من می نگریستند و استماع می کردند.
پس از سخنان اینجانب امام چند دقیقه ای صحبت کردند و آقایان را به وحدت کلمه هر چه بیشتر و اتّفاق آرا با مردم تأکید و توصیه فرمودند؛ سپس از محضرشان مرخص شده و همان ساعت به طرف خوزستان حرکت کردیم.
مشروح این جریان هم در کتاب کوثر و کتاب صحیفه امام خمینی درج شده است.
در پایان ضمن سلام و درود به روح بلند امام راحل از خداوند متعال دوام سایه وجود مقام معظم رهبری را که جانشین راستین امام راحل است را مسألت دارم و از روزنامه جمهوری اسلامی تشکر می کنم.
پایان
- ۰۲/۱۱/۲۲
- ۲۸۱۷ بیننده|
- ۳۱۵۳ نمایش|
- |