زندگینامه شهید رجائی
رجائی در سال 1312هجری شمسی، در قزوین متولد شد. در سن 4 سالگی از نعمت داشتن پدر محروم شد و تحت تکفل مادری مهربان قرار گرفت. درسال 1327 به تهران مهاجرت کرد و سال بعد وارد نیروی هوائی شد. در مدت 5 سال خدمت در نیروی هوائی، دوره متوسطه را با تحصیل شبانه گذراند. در سال 1335 به دانشسرای عالی وارد شد و دوره لیسانس خود را در رشته ریاضی به پایان برد و به سمت دبیر ریاضی در وزارت فرهنگ استخدام گردید.
در اردیبهشت 1342 به علت فعالیتهای سیاسی علیه رژیم طاغوت دستگیر و 50 روز زندانی شد. پس از آزادی با شهید باهنر به سازماندهی مجدد هیئت موتلفه پرداخت و داوطلبانی را به جبهه فلسطین اعزام کرد. پس از بازگشت در سال 1353 دستگیر و دو سال در زندانهای انفرادی رژیم پهلوی انواع شکنجه ها را تحمل نمود.
شهید رجائی در سال 1358، مسئولیت وزارت آموزش و پرورش را به عهده گرفت و به دنبال تمایل مجلس در تاریخ 18/5/1359 به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران به مجلس معرفی و با رأی قاطع به نخست وزیری انتخاب شد و با عزل بنی صدر از جانب امام به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران معرفی گردید و سرانجام در هشتم شهریور ماه 1360 توسط ایادی دشمنان انقلاب به فیض رفیع شهادت نائل آمد. اگر بخواهیم بهتر و دقیق تر به زندگی شهید رجایی نگاه کنیم چیزی که بیشتر به چشم میآید، سخت کوشی اوست. شهید رجایی پس از آنکه از نعمت پدر محروم گردید برای تأمین زندگی خود و خانواده از هیچ تلاشی فروگذار نکرد او با انجام کارهای به ظاهر کم ارزشی چون دستفروشی و... روزها را میگذراند و شبها وقت خود را صرف درس خواندن میکرد چراکه هدفی با ارزش در مقابل او قرار داشت و او را در راهی که انتخاب کرده بود مصمم تر می کرد. زندگی افرادی چون شهید رجایی میتواند الگویی مناسب برای ما باشد ما که شاید لحظه ای نتوانیم تصور چنین شرائطی را برای خود داشته باشیم . اما از همه مهمتر این است که او با تلاش و کوشش خود توانست سرانجام در برهه های حساس از انقلاب نقش مهمی ایفا نماید و در عرصه علم و عمل به چهره ای نمونه و ماندگار بدل گردد.
زندگینامه شهید دکتر محمدجواد باهنر
شهید حجت الاسلام دکتر محمد جواد باهنر ، در سال 1312 هجری شمسی در خانواده ای پیشه ور در شهر کرمان به دنیا آمد.
پس از اخذ دیپلم در سال 1332 به قم رفت و سطوح عالی علوم اسلامی را در حوزه علمیه قم سپری نمود؛ فقه را در محضر مرحوم آیت الله بروجردی، اصول را در محضر امام خمینی (ره) و تفسیر و فلسفه را نزد مرحوم علامه طباطبائی فرا گرفت و سپس به تحصیلات دانشگاهی رو آورد و در دو رشته علوم تربیتی و دکترای الهیات از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد.
شهید باهنر در اسفند ماه 1342 پس از ایراد سخنرانی هائی در مسجد «هدایت» ، «الجواد» و«حسینیه ارشاد»، به مناسبت سالگرد حادثه فیضیه دستگیر و به زندان های کوتاه مدت محکوم شد و از سال 1350 ممنوع المنبر گردید.
وی در سال 1357 به فرمان امام به عضویت شورای انقلاب اسلامی درآمد و به دنبال انتخاب شهید رجائی، به عنوان نخست وزیر دولت رجایی انتخاب شد.
ویژگی های شهید رجایی
شهید رجایی هرگز فروتنی خود را از دست نداد. او همیشه خود را از مردم، همراه مردم و برای مردم میدانست و برای رضای خدا خدمت میکرد. او مردی با حوصله، پرکار و خستگیناپذیر بود. بهطوری که در یکی از جلسات، که طولانی و خسته کننده بود، و یکی از دوستان به ایشان گفتند: «خسته نباشید، شهید رجایی در جواب گفتند کسی که به خاطر اعتقادش کار میکند خسته نمیشود». ویژگی دیگر صلابت و تعهّدی بود که در راه انقلاب داشت. او هرگز سازشپذیر نبود، چه در دوران زندان با آن همه شکنجه که هرگز حاضر به عقب نشینی از آرمانهایش نشد، و چه در دوران خدمت و مسئولیت که با جدیّت آنها را انجام میداد و خود را متعهد به اجرای این ارزشها میدانست و حیات انقلاب را به بقای آنها میدانست. چهارمین ویژگی سادهزیستی اوست هرگز زندگیاش از سطح مردم عادی فراتر نرفت و جلوههای کاذب زندگیِ تجمّلاتی نتوانست او را از مردم جدا کند. از زمانی که دست فروش بود تا وقتی که معلم و وزیر و رئیس جمهور شد، همدل و همسان با مردم زیست و همچنان فرزند انقلاب باقی ماند.
معلم واقعی: همسر شهید رجایی میگوید: او در زندگی برای من یک معلم واقعی بود؛ چرا که فقط حرف نمیزد، بلکه عمل میکرد و بهترین ویژگی یک معلم همان عمل اوست. همیشه اگر ضعفی در خودش میدید، سعی میکرد در آن مورد کسی را نصیحت نکند و تا خودش را اصلاح نمیکرد، بر زبان نمیآورد.
امام خمینی ره و رهبری نظام از دیدگاه شهید رجایی
شهید رجایی در دفاع از ولایت و ارزشهای انقلاب اسلامی هرگز مسامحه نمیکرد و با تمام توان در راه اجرای آن آرمانها تلاش مینمود. شهید رجایی درباره امام خمینی رحمهالله گفتهاند: «آنچه من تعهد دارم و آنچه وزرا با من تعهد کردهاند، مقلد امام بودن است» و در جای دیگر گفتند: «ما در جامعه یک حزب هستیم که رهبر آن امام است». و همچنین فرمودند: «انقلابی کسی است که تفکر امام را در همه ابعاد قبول داشته باشد».
شهید رجایی در مورد رهبری میگویند: «مسئله رهبری بنا بر ضرورت انقلاب باید خوب شناخته شود. رهبری در شخص امام نیست؛ در موضوع امام است، موضوع مرجع تقلید است. مرجع تقلید با مصدق فرق میکند؛ با لنین فرق میکند [...] کلیه حرکات ما از موقعی که چشم باز میکنیم (صبح) تا موقعی که چشممان را میبندیم (شب) هر کاری که میکنیم یک مسئله شرعی است. چه کسی این مسئله شرعی را مشخص میکند؟ مرجع تقلید. پیوند را احساس کنید. پیوند، پیوند اعتقادی است، نه پیوند سیاسی. پیوند سیاسی یک بعد رهبری است».
پیام امام خمینی ره به مناسبت شهادت شهیدان رجایی و باهنر
امام خمینی رحمهالله به مناسبت شهادت شهیدان رجایی و باهنر فرمود: «ملتی که قیام کرده است در مقابل همه قدرتهای عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قیام کرده است، این ملت را با ترور نمیشود عقب راند؛...گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شدهاند، در نظر همه ما عزیز و ارجمندند.آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی هستند که با هم در جبهه های نبرد با قدرتهای فاسد هم جنگ و هم رزم بودند. مرحوم رجایی به من گفتند که من بیست سال است که با آقای باهنر همراه بودم و خدا خواست که با هم از این دنیا به سوی او هجرت کنند».
ارزیابی مقام معظم رهبری حادثه شهادت رجایی و باهنر
مقام معظم رهبری، یکسال بعد از شهادت مظلومانه رجایی و باهنر، در مورد ارزیابی این حادثه میفرماید: «ما امروز از این حادثه درس میگیریم که ضد انقلاب برای پیشبرد اهداف خودش، حاضر است چهرههایی به قداست رجایی و باهنر را به آن شکل فجیع نابود کند. ما میفهمیم که ضد انقلاب با چهرههای منافقانهای حاضر است در همه جا و حتی اتاق کار شهید رجایی نفوذ کند و به این وسیله، جنایتی را انجام دهد؛ در صورتی که شهید، با همه زیرکی و هوشیاری او را نشناسد و چهره منافقانه او را نتواند تشخیص دهد. ما این حادثه را در تاریخ گذاشتیم، اما یک بایگانی بسته و متروک نیست، بلکه هر لحظه در مقابل چشم ماست و باید از آن عبرت بگیریم و همچنان که بارها گفتیم، خودمان را برای سرنوشت افتخارآمیز و غرورآمیز این دو شهید عزیز آماده کنیم».
ویژگیهای اخلاقی شهید رجایی و باهنر از دیدگاه مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری درباره ویژگیهای اخلاقی شهیدان رجایی و باهنر میفرماید: «شهید باهنر، مرد بیتظاهری بود که هیچ کس از ظاهر آرام او نمیفهمید در باطن و ذهن و اندیشه موّاج او چه میگذرد. وی یکی از متفکرین و تئوریسینها و ایدئولوگهای انقلاب بود. نوشتههای زیادی داشت و کتابهای زیادی را تنظیم کرده بود....ارتباطات نزدیکی با شهید مطهری و شهید بهشتی داشت و هر دوی اینها، برای عظمت فکری و قدرت تفکر عملی او ارزش زیادی قائل بودند... نقش شهید رجایی و باهنر در افشا نمودن ماهیت لیبرالی و منافقانه بنی صدر، بسیار برجسته بود. البته شهید رجایی در درجه اول و بعد هم شهید باهنر در این مورد نقش داشتند. شهید رجایی با صبر خود و متانت و حوصله عظیم و با قبول دردها و رنجهای قلبی و غیر قابل افشایی که داشت، توانست با تعبیر خود من با نرمش قهرمانانهای، بنی صدر خائن را افشا و رسوا کند و به زمین بکوبد».
کلامی از شهید رجایی
رهبری در ایران مسئله مرجعیت است و این کلمه ولایت فقیه، به تعبیر یکی از دوستان، تنها مشخصه قانون اساسی جدید از قدیم میتواند باشد؛ یعنی آن جوهره انقلاب اسلامی است. ما ولایت فقیه را به عنوان عالیترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در قانون اساسی خود گنجانیدهایم. دولت [نیز] خود را موظف میداند که این قانون اساسی را که خونبهای صدها هزار شهید، معلول و اسیر و تبعیدی است با تمام قوا در جامعه پیاده کند.
کلامی از شهید باهنر
ملت قهرمان ما تصمیم گرفته است خطّ اسلام و امام را رها نکند و صمیمانه در صحنه بماند تا حکومت و قوانین بر خط حاکمیت اسلام حفظ شود. برای ما شرق و غرب مطرح نیست. برای ما مسئله حقوق ملی و انسانی و آزادی و استقلال مطرح است. ما نمیخواهیم در حوزه اقتدار این و یا آن ابر قدرت قرار بگیریم. ما در هر حال برای مقابله و مقاومت آمادهایم و تسلیم، در فرهنگ انقلاب ما راه ندارد. نیروی عظیمی در اختیار ملت است. این سرمایه نباید از بین برود. ما بایستی این انقلاب را تا کسب پیروزی نهایی ادامه دهیم.
چگونگی شهادت شهید رجایی و باهنر
در ساعت سه عصر، صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخست وزیری برخاست. کارکنان به طرف محل انفجار دویدند. جمعیت زیادی از راه رسید. همه نگران رجایی و باهنر بودند. رجایی از چند روز قبل به فرمان حضرت امام خانواده اش را در یکی از واحدهای مسکونی نهاد ریاست جمهوری ساکن کرده بود تا دیگر مجبور به رفت وآمد به خانه اش نباشد. کمال، پسر سیزده ساله رجایی از دور شاهد شعله های آتش بود. او با حالی آشفته به مادرش تلفن کرد و ماجرا را با او در میان گذاشت تا همسر شهیدرجایی خودش را برساند. پیکرهای خونین و سوخته رجایی و باهنر را به بیمارستان منتقل کردند. شدت انفجار به حدی بود که ابتدا هیچ کس نتوانست کشته شدگان را شناسایی کند. جنازه ها را به بیمارستان انقلاب منتقل کرده و پیکر شهیدرجایی را در سردخانه قراردادند.
هیچ کس نمی دانست که این پیکر سوخته، بدن شهیدرجایی است. به فکر یکی از اطرافیان او رسید که از روی دندان ها می توان فهمید که پیکر سوخته، بدن شهیدرجایی است یا خیر؟ اما سوختگی آن چنان بود که دهان رجایی به سادگی باز نمی شد. لحظاتی بعد یکی از پزشکان از راه رسید و پس از شستن لب ها با آب اکسیژنه، دهان را باز کرد و دندان ها دیده شد، اما باز هم کسی او را نشناخت. همسر شهید رجایی به بیمارستان آمد و در سردخانه پیکر سوخته شهید رجایی را شناسایی کرد.
با شنیدن خبر شهادت رجایی و باهنر، مردم به خیابان ها ریختند و ایران در سوگ رئیس جمهور و نخست وزیر خود فرو رفت. با طلوع آفتاب روز نهم شهریور ماه سال 1360 مردم در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده و با سردادن شعار«رجایی، رجایی! راهت ادامه دارد! » پیکر او و شهید باهنر را تا بهشت زهرا مشایعت کردند.
- ۹۴/۰۶/۰۸
- ۲۲۸۴ بیننده|
- ۲۴۶۱ نمایش|
- |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.