آنچه پیش روی شماست متن سخنان حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید محسن شفیعی، رییس دفاتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه های استان خوزستان، در پنجمین جلسه «کلام ولایت» در تاریخ 1393/7/15 می باشد که اینک و به مناسبت سالروز شهادت شهید جهاد علمی، مهندس مصطفی احمدی روشن تقدیم شما به ویژه دانش پژوهان عزیز می گردد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام علی محمد و آله الطیّبین الطاهرین و الائمه المعصومین لا سیّما بقیه الله فی الارضین ارواحنا له الفداء
این جلسه، از نظر تقویم مناسبتی و فرصت های تاریخی چند حادثه و رویداد را می تواند مورد توجه قرار دهد. در تقویم دینی، در دهه کرامت و بین العیدین بلکه بین الاعیاد هستیم، عید قربان، عید سید غدیرخم و ولادت حضرت هادی (علیه الصلاه والسلام) که این جنبه ی مذهبی تقویم است. از نظر اوضاع فرهنگی هم شاید مهم ترین حادثه ای که بشود آن را مورد توجه قرار دهیم، آغاز سال تحصیلی و آموزشی دانشگاه ها، مراکز آموزش عالی و حوزه های علمیه است و از نظر مناسبت های انقلابی، در ماه آینده 13 آبان روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی را داریم؛ مناسبت ها مناسبت های متنوعی هستند.
در فکر بودم چه موضوعی را برای این جلسه انتخاب کنم که محور و مدار کلی بحث، دیدگاه و مسایل مورد نظر رهبری باشد و تناسبش هم با این مناسبت ها و ایام برقرار باشد. به برگه ها و اوراق خودم که مراجعه کردم، ملاحظه کردم ما 92/7/30 یعنی حدود یک سال پیش در همین جلسه به تناسب ایام غدیر بحثی داشته ایم که آن جا مسأله ولایت و رهبری مورد نظر بوده و صحبت شده و در آن ایام هم بحث مذاکرات هسته ای در گرمی و حرارت بوده و ما به طور خاص از آن صحبت کرده ایم لذا به ذهنم رسید با توجه به اینکه این چند نکته را سال گذشته بیان کرده ایم فعلاً به آنها نپردازیم.
امّا با این حال اگر آن صحبت که در مهرماه سال 92 بوده بر روی وبلاگ مسجد قرار داده شده باشد نکاتی که آنجا گفته شد نکات قابل توجهی هستند. از جمله حرف های خودمان در ارتباط با مذاکرات ژنو و محدوده ی رابطه با آمریکا را پیاده شده ی موضوعی اش را بررسی کردم، مخصوصا در این بخش دیدم تا حالا خیلی خوب است یعنی اگر آن مطالب با تحولات جدید دیده شوند می تواند ارزشمند باشد.
به مناسبت آغاز سال تحصیلی و آموزشی جدید و هم به این مناسبت که رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ 93/6/29 سیاست های کلی علمی و فناوری را به رؤسای قوای سه گانه ابلاغ کردند، بحثی را در این خصوص خدمت شما عرض می کنم و امیدوارم این نکاتی که گفته می شود مفید باشد. در این بحثی که خدمت شما عرض می کنم دو جهت دنبال خواهد شد که این دو جهت به طور خاص برای دانشجویان در فضا و محیط دانشگاه می تواند آثار خوبی داشته باشد، البته حالا برای حوزویان و دانش آموزان هم ان شاء الله این مطالب به درد خواهد خورد، امّا جهت عمده ی استفاده برای دانشگاهیان و علی الخصوص دانشجویان است.
شاید از جدّی ترین ویژگی های کشورمان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بتوان به مسأله «وابستگی» اشاره کرد، این وابستگی محدود به اقتصاد و کشاورزی و صنعت و فناوری نیست، وابستگی طیف گسترده ای را شامل می شود که زیر ساخت وابستگی به این باور است که ما نمی توانیم. اعتقاد به ما نمی توانیم در هر عرصه ای طبیعتاً دست دراز کردن به سمت آن هایی که می توانند را به دنبال دارد، یعنی وقتی یک ملتی باور کرد که ما در اقتصاد نمی توانیم متکی به خود باشیم، دستش را دراز می کند. در کشاورزی، در صنعت، در فنّاوری و در انرژی دستش را دراز می کند و به مرور به جامعه ی ما نمی توانیم تبدیل می شود، حالا این مصیبت وقتی دردناک تر است که این جامعه ای که معتقد بشود ما نمی توانیم، منابع مالی بی حساب و کتابی هم داشته باشد، مثل یک بچه لوس ننر بی هنری که در خانه ی یک مرد پولدار زندگی می کند، هیچ نیازی هم به این ندارد که هنری به دست آورد، بی حساب و کتاب دستش به پول آشناست، نیازی هم ندارد زحمت به خودش بدهد، خرج کردن هم که کار بی زحمتی است. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی به فرهنگ عمومی مراجعه بکنیم، این اعتقاد را می بینیم. اگر وقت و مجالی بود من یک بحث مستقل ارائه می کردم در مسائل و مصادیق و نمونه های این اعتقاد؛ یعنی جامعه ای وارد کننده ی همه چیز و صادرکننده هیچ چیز، یک جامعه ای که فقط پول صادر می کند و همه چیز وارد می کند، یعنی به او می گویی چه می خوری؟ می گوید الان می روم یک چیزی خریداری می کنم و می آورم، می گویی چه می پوشی؟ الان یک چیزی خریداری می کنم، چه کادو می دهی؟ الان یک چیزی خریداری می کنم، هرچه به او می گویی، می گوید الان، این ها را خریداری می کنم. حتّی در صحبت مقامات رسمی کشور قبل از پیروزی انقلاب اسلامی می بینید که این حرف با یک ژستی بیان می شود، که ما نیاز نداریم به زحمت بیفتیم، نیاز نداریم تولید کنیم، نیاز نداریم دانش و فنّاوری را بومی سازی کنیم بلکه می توانیم وارد کنیم، می توانیم خرید کنیم، می توانیم بدون زحمت واردات داشته باشیم لذا شما در شعار محوری و کیفی ملت ایران در دوران مبارزه، چه می بینید؟ اولین واژه در آن شعار معروف سه بخشی چیست؟ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.
این شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی نتیجه تجربه ی تاریخی ملت ایران در مقاطع مختلف سیاسی کشور است. آن هایی که در گذشته و حال گاهی اظهار می کردند که مردم ایران می دانستند چه را نمی خواهند اما نمی دانستند چه را می خواهند این ها کسانی اند که یا در طول دوران مبارزه خارج از کشور بوده اند یا فاقد حافظه ی تاریخی اند. اتّفاقاً یکی از ویژگی های مردم ما در دوران مبارزه ای که با عنوان انقلاب اسلامی آن را می شناسیم، این است که شعارها دقیقاً مبتنی بر اصول، آرمان ها و بصیرت است. این ها چیزهای مستقلی اند که الان مجال نیست من این بحث را خدمت شما بگویم، بنده شاید حدود 15 سال پیش در مجامع دانشجویی این بحث را کرده ام که شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی هر واژه اش مربوط می شود به یک بخش از تجربه ی تاریخی ملت ایران، یعنی در ایران یک وقتی مردم برای به دست آوردن حقوق خودشان، حتّی نخبگان ملت ایران می رفتند در سفارت یک حکومت اجنبی مستقر می شدند. مثلاً در سفارت انگلیس، در سفارت بریتانیای کبیر! به آنجا می رفتند اجتماع می کردند ناهار ظهر و شام شب شان را هم در همان سفارت و به خرج سفارت برای شان می آوردند که مثلاً آنجا حاکمیت قانون و آزادی را مطالبه کنند. بنابراین، شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، شعاری است که محصول تجربه ی تاریخی ملت ایران در فراز و نشیب مبارزاتش است. یعنی مشروطه در این شعار دیده شده، دوران ملی شدن نفت دیده شده، تشکیل مجلس و قانون نویسی دیده شده، این ها همه دیده شده اند. این شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بخش اوّلش که مسأله استقلال است برخاسته از احساس عمومی و ملی نارضایتی از وابستگی است که برای رفع این وابستگی، مسأله استقلال در شعارها مطرح شد، استقلال در اقتصاد، استقلال در انرژی، استقلال در فرهنگ، استقلال در باور و اعتقاد به توانایی. لذا آن مطلبی را که امام خمینی(ره) روی آن تأکید کردند و به ویژه در سخنرانی های سال های اوّل پیروزی انقلاب اسلامی امام بسیار به آن اهتمام ورزیدند، این مسأله بود که ما باید روی پای خودمان بایستیم.
در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی زمانی که هنوز این قدر ورزیدگی در مبارزه برای ملت ایران به دست نیامده بود، مسأله ی حصر اقتصادی وقتی که مطرح شد تابویی بود این مسأله! یعنی این واژه یک واژه ای بود که نظام سلطه، نظام دو قطبی سلطه در آن وقت یعنی آمریکا و شوروی با این واژه کارهایی می کردند، یعنی وقتی قطع نامه ای تصویب می شد که کشوری را تحریم بکنند احتمال داشت قبل از اینکه این تحریم عملی بشود، دولت آن کشور سقوط بکند. این قدر رعب آور و ترسناک بود که مثلاً قطع نامه تصویب بکنند! وقتی که مسأله حصر اقتصادی مطرح شد امام بلافاصله موضع گیری کردند و فرمودند: «ما اصلاً این را به فال نیک می گیریم.» و فرمودند: «ما حصر اقتصادی را در فرهنگ دینی خودمان با فرهنگ رمضان خنثی می کنیم.» و فرمودند: «اگر ما را از حصر اقتصادی می ترسانید، ما فرزند رمضانیم و اگر می خواهید با کشتن و حصر نظامی و محدودیت های این چنینی ما را تهدید کنید، ما فرزند محرمیم!» امام خمینی(ره) بلافاصله از تهدید به تحریم اقتصادی استقبال کردند و فرمودند: خیلی خوب است، اتّفاقاً ما از تحریم استقبال می کنیم تا بتوانیم روی پای خودمان بایستیم.
دشمنان ما با محدودیت های اقتصادی و محاصره های اقتصادی به تثبیت شعار استقلال کمک کردند و لذا اگر خود شما هم مقداری دنبال بکنید معمولاً یک مدتی بعد از حصر اقتصادی می شنوید چرتکه می اندازند که در این حصر کدام کشور اروپایی چقدر ضرر کرد. مثلاً فرانسوی ها می گویند: ما این قدر ضرر کردیم. آلمانی ها می گویند: ما این مقدار ضرر کردیم، ما این مقدار بازار از دست دادیم! یعنی کاملاً مشخص است که این ضرر اگر دو جانبه باشد برای دو طرف است و اگر یک جانبه باشد قطعاً برای طرف مقابل است که تحریم را اعمال کرده زیرا این محدودیت باعث می شود که توانایی ها بروز بکند و ملت تحریم شده رشد بنماید.
البته امام (ره) نگاه را عوض کردند و فرمودند: «قطع وابستگی». نکته ای که مهم است و نباید از آن غفلت کرد این است که امام (ره) نسخه جایگزین هم ارائه کرد و نسخه جایگزین هم بازگشت به باورهای دینی، اعتقادات دینی و توانایی های مبتنی بر آموزه های دینی بود. یعنی این چیز غریبی برای ما نیست. در آن دوره چون جهان دو قطبی بود، معمولاً این طور تصور می شد که اگر کسی آمریکایی نیست حتماً وابسته به بلوک شرق است و اگر کسی به بلوک شرق وابسته نیست حتماً آمریکایی است.
امام خمینی(ره) فرمودند: «ما اصلاً خودمان یک مانیفست داریم، منشوری داریم، اصولی داریم و آن برای ما ملاک و معیار است.»
نفی آمریکا اثباتِ شوروی و نفی شوروی اثباتِ آمریکا نیست. احتمالاً یک وقتی برای شما گفته ام: در سال های اوّل انقلاب یک گروهک کمونیستی بود، این ها بیانیه و نشریه دادند و گفتند ما از مواضع حکیمانه ی رهبر انقلاب ایران حمایت می کنیم. رهبر انقلاب ایران درست می گوید: نه آمریکا و نه شوروی!
بارک الله! یک گروه مارکسیست این جور بگوید. بعد وقتی که نزدیک می شدید این ها می گفتند: نه آمریکا و نه شوروی! چین. این ها کمونیست های چینی بودند، چون کمونیست ها دو گروه بودند: یک گروه کمونیست های روسی و یک گروه کمونیست های چینی. این ها گروهکی به نام «رنجبر» بودند. این ها می گفتند: رهبر انقلاب ایران درست می گوید: نه آمریکا نه شوروی، ولی چون نمی شود مستقل بود و بالاخره باید به یک کسی تکیه داد ما به چین تکیه بدهیم. اصلاً این در ذهن کسی نبود که می شود آمریکا و شوروی را با هم نفی کرد.
امام خمینی(ره) فرمودند: «ما باید روی پای خودمان بایستیم!» طبیعتاً برای تحقق این کار هسته های علمی و حرکت های علمی در کشور باید شروع بشود. وقتی شما بخواهید در فنّاوری مستقل شوید باید بتوانید این دانش را تولید بکنید و این دانش باید بومی شود. در حالی که چنین امکانی وجود نداشت. همان 150، 160 هزار دانشجویی که آمار اوّل پیروزی انقلاب مان است، یعنی مربوط به سال های پایان رژیم شاهنشاهی است، الان به همان رجوع بکنید، می بینید نوعاً رشته های غیر تولیدی و غیر مولد بودند. یعنی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، برای تحصیل در رشته های کلان علمی و دانشگاهی، دانشجویان ما به خارج از کشور می رفتند. اصلاً تحصیلات تکمیلی در فضای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار بسیار کمرنگ بود. نه دانشی تولید می شد، نه فنّاوری وجود داشت، و نه حتّی به بهره مندی از دانش و فنّاوری، احساس نیاز می شد.
تا همین سال های اوّل پیروزی انقلاب اسلامی و حتّی در سال های اوّل جنگ، بسیاری از پزشکان عمومی در همین استان و در همین شهرستان خودمان، پاکستانی، بنگلادشی و هندی بودند. تا همین سال های 59 و 60 ، یعنی دو سه سال اوّل جنگ، در همین اهواز، در بیمارستان های ما پزشکان عمومی غیر ایرانی بودند. در حالی که امروزه پزشکی عمومی جزء عادی ترین دانش هایی است که در دانشگاه های ما تدریس می شود. دوره ی پزشکی عمومی، دوره های تخصصی، دوره های فوق تخصصی.
لذا امام (ره) در همین رابطه به دانشگاه ها توجه کردند و توجه دادند. اعتقاد ایشان این بود که دانشگاهی که در کشور هست و فرزندان این کشور در آن تربیت می شوند، این دانشگاه باید کسانی را در این محیط تربیت بکند که این ها بتوانند شعار قطع وابستگی را تحقق بدهند. یعنی دانشگاه ما باید بتواند دانشمند تولید کند و این دانشمندان بیایند و در حوزه های گوناگون استقلال کشور را تأمین کنند.
امام خمینی(ره) به دانشگاه بها داد، اعتنا و اعتماد کرد، چون اعتماد به دانشگاه هم خودش مقوله ای است که از نکات اصلی و برجسته ی گفتمان حضرت امام (ره) است. حالا وقتی من این ها را برای شما می گویم خیلی عادی این حرف ها شنیده می شوند، اما در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در آن سال ها و در آن شرایط کسی اصلاً کاری به دانشگاه ها نداشت. می گفتند دانشگاه دیگر چیست؟ در دانشگاه چه اتّفاقی می افتد؟ بچه ها می روند کمونیست می شوند، جوان ها می روند کمونیست و بی دین می شوند. دانشگاه برای چه کاری مفید است؟
امام خمینی(ره) دانشگاه ها را جزو مخاطبان خود قرار دادند و به دانشگاه ها اعتماد کردند و دانشگاهیان را فرزندان خودشان در کنار فرزندان حوزوی شان معرفی کردند. ایشان نگاهش این چنین بود که دو تا سنگر هست، دو تا مدرسه و مهد علم پروری هست، یکی حوزه و یکی دانشگاه. اگر به صحبت های حضرت امام (ره) مراجعه کنید، می بینید هم، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که دیگر جدّی تر بر این اعتماد تأکید دارند.
من اینجا یک پاورقی هم بزنم. جالب است اگر شما به مطالب منتشره و خروجی رسانه های بیگانه از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و سپس در چند ماه منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی مراجعه کنید، یکی از جدّی ترین اتهامات به حرکت عمومی ملت ایران «ارتجاع» است. مراجعه کنید به سوالاتی که خبرنگاران رسانه های خارجی و عمدتاً غربی از امام (ره) می پرسند؛ یکی از جدّی ترین سوالات این است: اگر انقلاب و نهضت شما به پیروزی رسید با علم چه می کنید؟! با تکنولوژی چکار می خواهید بکنید؟ با مظاهر تمدن چه می کنید؟!
این یک تناقض و پارادوکس آشکار و تلخ است که نظام سلطه جهانی که یک ملتی را در اوج وابستگی نگه داشته و مانع استقلال و رشد او شده، اوّلین و جدّی ترین سوالی که از رهبران انقلاب او می پرسد این هاست. انگار که این چیزها تا حالا بوده، مثل این که یک خبری بوده که حالا با این چکار کنیم؟ ببینید این را از امام (ره) سوال می کنند که اگر این حرکت شما به پیروزی رسید از ماشین استفاده می کنید؟ با ماشین تردد خواهید کرد؟ این سوال ها همه مبتنی بر اتهامات اساسی و صوری است که در فضای عمومی جهانی و عرصه ی رسانه به آن پرداخته و دامن می زدند.
انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید، بخشی از حرکتی که شروع شد، این بود که باید وابستگی قطع شود. باید تولید علم بومی شود، ما خودمان باید بتوانیم، نباید دست مان برای علم دراز باشد، خودمان باید بتوانیم کاری بکنیم. نظام سلطه ای که تا دیروز سوال می کرد که می خواهید با علم چه کار کنید؟ و تا دیروز القا می کرد که این ها خسارت خواهند داد. این انقلاب، کشور و جامعه ی خودش را عقب خواهد برد، همین ها آمدند صف آرایی را شروع کردند که شما برای چه می خواهید تولید دانش کنید؟ تولید دانش گران است. شما که پول و نفت دارید و می توانید به راحتی علم را خریداری کنید. دیگران کار می کنند، تلاش می کنند شما بیایید محصول کار دیگران را بخرید. مشکلی هم که ندارید.
این همان حرفی است که الان در تولید دانش هسته ای هم به ما می گویند، که شما چه اصراری دارید خودتان تولید علم و فنّاوری کنید، کشورهایی هست که سال هاست دارند این کار را انجام می دهند، شما هم که کشور فقیری نیستید، بیایید خروجی محصول آن ها را بخرید. طراحان این حرف ها که هستند؟ آن هایی که در دوران مبارزه می گفتند این حرکت بناست جلوی علم را بگیرد و دانش را متوقف کند. بعد که دیدند حرکت علمی در حال شروع است؛ شروع کردند به ایجاد انواع محدودیت ها، بعد آمدند تولید علم و دانش را به عنوان یک اتهام و جرم برای ما لحاظ کردند - که حالا اگر فرصت بود به این اشاره می کنم - شاید در جامعه ای این اتّفاق نیفتاده باشد که چهره های برجسته ی علمی آن به وسیله تروریسم دولتی و عوامل دولت های خارجی کشته بشوند و آن دولت ها هم ابایی نداشته باشند که بگویند ما این کار را کردیم.
ما در این فرصت نمی خواهیم به تناقض های رفتاری استکبار بپردازیم. این یک مقوله ای است که عرض عریضی دارد و تقریباً هم می شود گفت که بعد از گذشت سی و پنج، شش سال هم تردیدی در کسی ایجاد نمی کند. امروز به داعیه ی آمریکایی ها مبنی بر مبارزه ی با تروریسم می خندند. اصلاً صغری و کبری هم نمی خواهد. هر چه آمریکایی ها فریاد می کشند که می خواهیم بر علیه داعش مبارزه کنیم ببینید در صحبت های سیاسیون غربی در صحبت های اندیشمندان شان، در صحبت های رسانه هایشان رسماً می گویند که اگر آمریکایی ها خودشان را عقب بکشند مسأله ی داعش پایان یافته است. یعنی ما امروز خیلی نیازی به گفتن این حرف ها نداریم. تناقض های رفتاری استکبار در مقابله ی با انقلاب اسلامی و به ویژه در حوزه ی توسعه ی علم را کاری نداریم.
نکته ای که می خواهم عرض کنم این است که «نقش رهبری دینی در توسعه و ارتقای علمی کشور، فصلی مستقل و تابناک» است. یعنی امام خمینی(ره) در جایگاه یک رهبر و زعیم دینی بزرگ ترین پاسدار و مؤید و حامی توسعه علمی کشور و دانشگاه های کشور بوده است و بعد از حضرت امام، رهبر معظم انقلاب اسلامی تمام قامت از توسعه ی علمی کشور حمایت و پشتیبانی می کند.
در این بخش می خواهم مقداری جنبه ی عملکردی حضرت آقا را در این زمینه بگویم به دلیل آن که عنوان گفت و گوی ما "کلام ولایت" است.
لازم است چند نکته را بگویم: یک نکته، ارتباط عمیق و گسترده ی حضرت آقا با دانشگاهیان است. از گذشته، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، با دانشجویان و اساتید، جلسات تفسیر قرآن در مسجد کرامت، در مسجد امام حسن مجتبی(ع) در مشهد برقرار بوده است و نکته ی جالب این است که بعد از شهادت شهید بزرگوار استاد مطهری در اردیبهشت ماه 1358 وقتی که جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران برای عرض تسلیت خدمت حضرت امام می روند و شهادت فرزند معنوی امام را تسلیت می گویند، از امام درخواست می کنند که با توجه به شهادت استاد مطهری، شما برای پر کردن خلاء وجودی ایشان و برای این که ما بتوانیم با کسی ارتباط برقرار کنیم چه کسی را به ما معرفی می کنید؟
آن جا امام به دانشجویان می گویند شما بروید و ارتباط تان را با آقای خامنه ای برقرار کنید. این مطلبی است که امام می گویند و ارجاع دانشجویان از سوی حضرت امام به آقا به دلیل همین مطلب است که این ارتباط و پیوند برقرار بوده و امام تأکید می کنند که ایشان فهیم هستند، کسی هستند که می توانند این نقش را ایفا کنند که متعاقب این گفت و گو نماز وحدت ظهر و عصر در روزهای دوشنبه در دانشگاه تهران به امامت حضرت آیت الله خامنه ای شروع شد که گاهی این نماز و سخنرانی و پرسش و پاسخ دانشجویی با حضرت آقا تا چهار ساعت طول می کشیده است و این برنامه به صورت هفتگی تا شروع جنگ تحمیلی ادامه داشت. با شروع جنگ تحمیلی که حضرت آقا و آقای چمران به عنوان نمایندگان امام در شورای عالی دفاع در عرصه ی جنگ مشغول شدند، آن برنامه متوقف شد.
امروز بعد از ظهر (برای جلسه ای که خدمت شما می آیم.) بخشی از منابعی که مطالب حضرت آقا را دارند از جمله خطبه های نماز جمعه آقا در سال های 60 ، 61 و 62 را مروری اجمالی کردم، نگاه ایشان به دانشگاه و نقش آن و تأکید ایشان بر توسعه ی علم در کشور خمیر مایه و بنیانش همینی است که الان شما دارید می بینید. یعنی تأکید به این که دانشگاه ها باید دارای دو ویژگی باشند: یکی توسعه ی علم و دیگری توجّه به دغدغه ها و آرمان های انقلاب اسلامی. این حرف، حرف سال 61 و 62 هست که بعد از گذشت سه دهه وقتی مراجعه بکنید می بینید رهبر انقلاب اسلامی الان در مطالبه از دانشگاه هم همین را اعلام می کنند که دانشگاه باید دانشمندانی تربیت بکند که مسلط باشند، محیط و مشرف به علم باشند و به دغدغه ها و آرمان های انقلاب اسلامی هم توجه بکنند. البته در این سال ها کارهای بزرگی انجام شده است، شاید برخی از این مسائل از بس تکرار شده اند مقداری عادی شده باشند امّا واقع مطلب این است که اگر توسعه علمی کشور و توانایی دانشمندان کشور نبود در سال های جنگ تحمیلی و در سال های بعد از آن در مقاطع مختلفی نزدیک بود که حصرها و تحریم ها زیر ساخت های این کشور را نابود کند.
شما می دانید، این ها در یک دوره هایی محاصره را حتّی تا آن جا توسعه دادند که جلوی استفاده ی دانشمندان ما از بخش های علمی الکترونیک در فضای مجازی را هم گرفتند و اگر وابستگی ما مثل گذشته بود این ها کشنده بود، از بین برنده بود لکن این اتّفاق نیفتاد. ایستادگی و خودباوری ملّت ایران و به ویژه توانایی و اقتدار علمی دانشمندان ما کار را به آنجا رساند که دشمنان مرحله به مرحله اعتراف کردند که ایرانی ها جلو آمدند و ما عقب رفتیم، نه تنها در حوزه ی سیاسی بلکه در حوزه ی علمی، در فنّاوری، در دانش، در علم، در بومی سازی علومی که واقعاً دستیابی به آنها مقدور نبود. شما مراجعه کنید به اسناد و مدارک تاریخی ببینید، تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آمریکایی ها در پایگاه های نیروی هوایی برای تعویض قطعاتی از جنگنده های فانتوم که بعضی از قطعات این جنگنده ها بعد از یک دوره ی پروازی باید عوض بشود، تعویض این قطعات را هم به ایرانی ها اجازه نمی دادند. یعنی قطعاتی که باید عوض بشود و طبعاً ساخت خارج بودند، این ها آورده می شدند و تعویض شان به دست کارشناسان آمریکایی بود. این دوره در جنگ تحمیلی فشارهای سنگینی را به ما وارد کرد، در دوران جنگ این ها که تمام امکانات را سخاوت مندانه به ارتش عراق دادند و هیچ دریغی هم نکردند، حتّی برخلاف معاهده ها و اصول خودشان سلاح هایی را که منحصر به اعضای پیمان نظامی ناتو یا ورشو در بلوک غرب و شرق بود به ارتش عراق در جنگ دادند. سلاح هایی را دادند به ارتش عراق که حتّی نظامیان عراقی توان به کارگیری آنها را نداشتند.
میراژها را دادند با خلبان، هواپیماهای اطلاعات گیری و اطلاعات دهی را دادند با کارشناسانش. تانک T-72 یک وسیله سنگین ضد زره نظامی است که منحصر به اعضای پیمان ورشو بود که در دوران دفاع مقدس رزمندگان ما، آرپی جی زن های ما مواجه شدند با تانکی که در صحنه ی عملیات و در عرصه ی ایستادگی و مقاومت آرپی جی به آن اثر نکرد و بعداً معلوم شد که این موجود عجیب و این معمای کشف نشده تانک T-72 است. این ها که در جنگ این چنین از عراق حمایت و پشتیبانی کردند، جزیی ترین امکانات را از ما دریغ کردند، دو نمونه را بگویم: یک نمونه همین تویوتاهای لندکروز بود که تقریباً تبدیل شدند به عمده ترین وسیله ی نقلیه سبکی که رزمندگان ما استفاده می کردند. غربی ها بعد از مدتی، فروش تویوتاهای لندکروز را به ما ممنوع کردند. گفتند: این خودرو استفاده ی چند منظوره دارد، از این استفاده ی نظامی می شود، سیم خاردار را، که شاید این خاطره را شنیده باشید آقای ولایتی چند بار نقل کرده، که یک بار سفیر شوروی با خوشحالی تماسی فوری گرفت با وزارت امور خارجه و به ما گفت که خبر خوشی برای شما دارم، بعد از پیگیری هایی که من کردم اجازه داده شده یک محموله سیم خاردار از مرز عبور کند و شما به سیم خاردار دسترسی پیدا کنید.
آن چه که ما را از این عرصه ها و مهلکه ها عبور داد، باور به این بود که خودمان باید روی پای خودمان بایستیم و آن روحیه ای که حضرت امام به ما دادند که ما تا وقتی که بر اصول و ارزش های خود پافشاری و مقاومت بکنیم باید بدانیم که نظام سلطه با ما رفاقت و به ما کمک نخواهد کرد.
امروز ما در شرایطی هستیم که حدود پنج میلیون نفر دانشجو در کشور داریم، حالا خودمان در جمع بندی دانشگاه ها، نقدها و اشکال هایی داریم، اما آن چه که غیر قابل انکار است و اگر انسان آن را ذکر نکند ناسپاسی است، این است که به لطف الهی در حوزه ی توسعه ی علمی و بومی سازی علمی به خیلی از چیزهایی که در انحصار کشورهای خاصی بوده دست پیدا کرده ایم، از این فضا و جنجال ها و هیاهوهای سیاسی و این بحث های حاشیه ای خسته کننده فاصله بگیرید، بیایید ببینید چه موفقیت های بزرگی در عرصه بومی سازی علم در ایران اسلامی صورت گرفته است، حالا آن چه که بحث می کنم مد نظرم علوم مادی است و گرنه در علوم انسانی، بحث هایی است که اصلش مال ما است و ما واگذار کرده بودیم، ما متأسفانه منابع وحیانی و سرمایه های خودمان را کنار گذاشته و اسیر عناوین و اصطلاحات دهن پرکن و خالی از محتوای آنها شده بودیم که حالا آن بحث دیگری است و مناقشه ای در آن نیست. در همین حوزه علوم تجربی و مادی امروز به لطف خدا و به همت دانشمندان خودمان اتّفاق بزرگی افتاده است. یک نمونه آن مسأله دانش هسته ای است که حالا چون خیلی برجسته شده بیشتر نگاه ها به سمت آن آمده است وگرنه در حوزه های گوناگون این اتّفاق مبارک افتاده و این نباید از رونق بیفتد.
تأکید پیوسته و مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامی بر اینکه مبادا منازعات فرعی روند علمی کشور را دچار مشکل بکند به این دلیل است که ما در مسأله استقلال و قطع وابستگی باید به جایی برسیم که دیگر کسی نتواند ما را با محاصره و محدودیت علمی تهدید بکند. دیگر کسی نتواند ما را برای قطعات صنعتی و تکنولوژی در حصار و فشار بگذارد، حالا شما خودتان باید تولید کننده و صادر کننده باشید. مسأله ای که امروز مطرح است که در حوزه اقتصاد هم دانش، بنیان بسیاری از کشورها و بنیاد بسیاری از کشورهاست، این نکته ی دقیق و درستی است.
من می خواهم به دوستان عزیزم عرض بکنم که جوان های ما، بچه های مذهبی ما، فرزندان آرمانگرا و ارزش مدار ما باید عرصه کار علمی را جدی بگیرند، دانشگاه مرکزی است که آینده ی یک جامعه را و آینده یک ملت را رقم می زند و این هم بحثی نیست که ما با هم تعارف بکنیم و یا بحث امروز و فردا باشد، بحث مقطعی باشد، امروزه دنیا در زیر سیطره "علم" قرار دارد. علم یک موجودیتی است، یک هویتی است که سکانش در اختیار هر کسی باشد او از آن استفاده و بهره برداری می کند. این که حضرت امام فرمودند: «مبدأ سعادت یک جامعه و مبدأ شقاوت یک جامعه دانشگاه است.» معنایش همین است کار باید جدی گرفته بشود. الحمدالله در 93/6/26 سیاست های کلی علم و فنّاوری را که حضرت آقا ابلاغ کردند بسیار مسأله مهمی است، حالا دیگر فرصت نیست که شما را خسته کنم ولی این مجموعه مختصر اما بسیار راهگشا باید دیده بشود و تأکید حضرت آقا باید به مثابه یک تکلیف دانسته شود و به دلیل اینکه شروع این مجموعه با این عبارت است: جهاد مستمر علمی!
به شما عرض کنم استفاده ی حضرت آقا از واژگانی که بار دینی و اعتقادی دارند استفاده ی دقیق و حساب شده ای است. واژه ی جهاد، ریشه در فرهنگ دینی و اعتقادی ما دارد، شاید یک کلمه فارسی هم بشود به کار برد که این مفهوم را برساند اما جهاد برای ما یک واژه مأنوس اعتقادی و آرمانی است. معنایش این است که این اقدام، اقدام اعتقادی است معنایش این است که مثاب است، مورد ثواب است، مورد اَجر است. معنایش این است که اگر دکتر مجید شهریاری یا مهندس مصطفی احمدی روشن در این مسیر جان از دست می دهد چون عرصه عرصه ی جهاد است پس او شهید است. معنایش این است که رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان نائب امام عصر(عج) برمی خیزد، حرکت می کند، به منزل کسی می رود که در مسیر این جهاد جان خودش را داده و آن منزل را منزل شهید می داند، فرزند آن مجاهد را فرزند شهید می داند همسر و پدر و مادر آن مجاهد را همسر و پدر و مادر شهید می داند، معنایش این است که در این حرکت، بی خستگی باید کار کرد، معنایش این است که در این حرکت باید قصد قربت کرد، معنایش این است که در این حرکت پرچم از دست هر سرداری بیفتد سردار دیگری باید آن را بردارد، معنایش این است که این حرکت باید تا فتح سنگرهایی که در اختیار دشمن است استمرار پیدا کند.
یکی دو نکته را هم علاقه مندم - به طور حاشیه ای – خدمت تان بگویم. تأکید حضرت آقا در استفاده از واژگانی که بار انقلابی دارد تلاشی در جهت استمرار و تداوم آرمان های انقلاب اسلامی است.
ببینید عزیزان! ادبیات و گفتمان انقلاب اسلامی نباید عوض بشود. درست است که اقتضائات اجتماعی در هر دوره ای به تناسب شرایط می تواند متفاوت باشد اما ادبیات انقلاب اسلامی نباید عوض بشود. ما نباید اصرار داشته باشیم که در متن یک سخنرانی، در متن یک خطابه، در متن یک نوشته هیچ کلمه ای نباشد که به گونه ای بار انقلابی و ارزشی داشته باشد، این غلط است!
انقلاب اسلامی یک مسیر و یک طریق نورانی است با همه ی آن چه که در دل خودش دارد. یعنی دولت جمهوری اسلامی باید توجه بکند که دولتی است برخاسته از انقلاب اسلامی و مأموریت دارد که آرمان های انقلاب اسلامی را تحقق ببخشد، مجلس شورای اسلامی هم همین طور، قوه قضاییه هم همین طور.
از تأکید مقام معظم رهبری و اهتمام شان به اینکه واژگانی که دارای بار انقلابی اند از رونق نیفتند می شود این را فهمید که حرکت انقلاب اسلامی نباید کند بشود. نباید مثلاً ما یک رودربایستی داشته باشیم، نباید فروگذار بکنیم از اینکه این مفاهیم را به کار ببریم. هیچ مانعی ندارد که در جهت مصالح انقلاب اسلامی مسئولان ببینند که چه کار باید بکنند. اما ادبیات انقلاب اسلامی، کلمات انقلاب اسلامی، آرمان های انقلاب اسلامی واژه ها و ادبیات حضرت امام این ها نباید به محاق برود. اینکه حضرت آقا در یک مناسبتی فرمودند: «من دیپلمات نیستم، انقلابیم!» معنایش همین است. استمرار انقلاب با دل بستگی به آرمان های انقلاب اسلامی و با رجال انقلابی گره می خورد.
نکته ی دیگری که باز در این جا می خواهم عرض کنم استفاده از پشتوانه ی دینی و توحیدی است که این کلمات و این الفاظ دارد. دین سرمایه ای تمام نشدنی است، همه ی سرمایه ها تمام شدنی و فناپذیرند؛ اما دین سرمایه ای تمام نشدنی است. یعنی اگر حرکت عمومی ملت ما توانست به جلو برود و متوقف نشود چون پشتوانه ی دینی داشته است. هر جای دیگر هم نگاه بکنید همین جوری است. هر حرکتی که فاقد این عقبه باشد فناپذیر است و تمام می شود. بر اساس جهان بینی الهی همه ی این هیاهویی که جریان های تکفیری و این گروهک تروریست جنایت کار داعش به راه انداختند قطعاً در کوتاه مدت نابود خواهد شد، چون فاقد عقبه و پشتوانه ی دینی است. اما یک حرکتی مثل حرکت امام حسین (سلام الله علیه) را ببینید در حال زایش و در حال رویش است، در حال توسعه و در حال افزایش است چون عقبه لازم را دارد.
به بحث خودمان برگردیم. الحمدالله حرکت علمی ملت ایران به جایگاه خوبی رسیده است. الان دانشگاه های ما، دانشمندان ما، مقالات محققین ما این ها یک نکاتی است که مورد اعتراف دشمنان ماست و ما نباید از این پیشرفت هایی که صورت گرفته کوتاه بیاییم. نباید افرادی به خودشان اجازه بدهند که حرکت بزرگ ملت ایران را در بومی سازی علم و دانش نادیده بگیرند و تضعیف بکنند. این تجربه پیش روی ما هست، ببینند که نگاه به غیر و چشم به دیگران داشتن، عاقبتش چیست؟ هر صاحب بصیرتی واقعاً ببیند که نظام سلطه به کدام یک از دوستان خودش وفادار بوده، نظام سلطه به کدام یک از هم بلوک ها و هم اقماری های خودشان وفا کردند، به کدام یک اعتنا کردند، این ها در دوستی با چه کسی صادق بودند، حالا این که خیلی نشانی دوری نیست که ما بدهیم، راه طولانی نیست که ما برویم. رفتار دولت های غربی آن اندازه اش که آشکار شده را ببینند. (آن مسائل پنهانی پشت پرده که گاهی بیست سال سی سال چهل سال بعد معلوم می شود را نمی گویم.)
همان طوری که بنده مکرر، هم در جمع شما دوستان و هم در جاهای دیگر این را عرض کردم، این با اندکی تأمل در جهان بینی الهی قابل فهم است و اصلاً چیز سختی نیست که ما بدانیم آمریکایی ها در ادعاهای خودشان صادق نیستند، این چیز دشواری نیست که ما بدانیم انگلیسی ها اگر صد سال هم استحاله و دوباره زنده بشوند باز روباهند. این چیز مشکلی نیست، به آموزه های دینی، به توصیف دشمن و مختصات دشمن مراجعه کنیم. کاملاً معلوم است این کاری که نخست وزیر حقیر و فرومایه انگلیس در همین چند روز گذشته انجام داد، یک مطلبی نیست که مثلاً نیاز به توجیه و تفسیر و تحلیل داشته باشد. اما مهّم این است که کسانی در کشور تصور نکنند که این ها موردی هستند، مثلاً این آدم، آدم خبیثی است. نخیر، این جریان یک جریانی است که به اصول خودش ملتزم است! یک حرفی را می ترسم بزنم و بعد یک جسارتی بشود ولی دیگر شما از شیطان پایبندتر به اصول خودش پیدا نمی کنید. خیلی صادقانه: «سوگند یاد می کنم خدایا که تا روزی که هستم در انحراف بندگانت از مسیر درست کوتاهی نمی کنم!»
وقتی ما با نگاه اعتقادی به نظام سلطه نگاه بکنیم، چه جور می شود به آمریکایی ها اعتماد کرد؟ چه جور می شود به گرگ اعتماد کرد؟
پس باید تلاش کرد ضرر را کاهش داد، باید تلاش کرد دفع شر کرد، باید تلاش کرد تا جایی که می شود از درنده خویی دشمن کاهش داد. امّا باید توجه داشت به دشمن نمی شود اعتماد کرد، در هیچ چیز نمی شود اعتماد کرد. تعالیم دینی هم این را به ما می گویند.
اهتمام حضرت آقا به مسأله عزّت، به مسأله اقتدار، اهتمام ایشان به این که ما حتّی در شرایطی که مذاکرات دارد انجام می شود نباید از مصالح خودمان غفلت بکنیم. دقیقاً برگرفته از مبانی دینی است یعنی این ها تعابیر الهی هستند، این ها مسائلی هستند که در مکتب وحی و در مکتب اهل بیت وجود دارند و هر کسی که با آن ها انس بگیرد و آشنا بشود می تواند مسیر خودش را پیدا کند.
امیدواریم ان شاء الله خداوند متعال ملت ما را در جهاد علمی اش و در قطع همه جانبه ی وابستگی توفیق عنایت بکند و ان شاء الله که شهدای ما را در این جهاد با شهدای کربلا محشور بفرماید و امیدواریم خداوند توفیق بدهد به همه ما، به شما، به نسل جوان ما، به دانشگاهیان ما، دانش پژوهان ما که این مسیر را با خستگی ناپذیری و مجاهدت ادامه بدهند و بدانند آنچه که نائب امام زمان تکلیف اعلام بکند این سطر اوّل مسئولیت های ماست، یعنی همان انگیزه ای که در هشت سال دفاع مقدس بچه های ما داشتند در این که بروند جبهه به این دلیل که حضرت امام خمینی(ره) جبهه را تکلیف دانست، همان روحیه و همان انگیزه در هر صحنه ای که امروز مقام معظم رهبری بگویند و تکلیف بدانند وجود دارد. آن روز فرمودند: جبهه مقدم است! تکلیف آن بود. امروز می فرمایند: تلاش در جهت قطع وابستگی یک تکلیف همگانی است. تکلیف دیگر یک شوخی نیست لذا شهید هشت سال دفاع مقدس شهید است، شهید عرصه قطع وابستگی کشور هم شهید است، شهید استقلال کشور هم شهید است، مجاهدی که در صحنه دفاع مقدس تلاش کرده عزیز و مورد احترام رهبری است، مجاهد عرصه علمی هم عزیز و مورد احترام رهبری است و همه ی این حرکت ها را می شود با قصد تکلیف انجام داد و ان شاء الله حرکت را به رضای الهی و عنایت الهی گره زد.
من همه ی دوستانم به ویژه عزیزان دانشگاهی و دانشجویان را توصیه می کنم که این سیاست های کلی را که حضرت آقا ابلاغ فرمودند این ها را ببینید. مسئولیت سنگینی متوّجه کارگزاران آموزش عالی و مسئولان نظام آموزشی کشور هست که نگذارند این معارف و این سرمایه های ارزشمند به زمین بماند و در اجرایی کردن آن ها تلاش کنند.
من یک جمله ای را بگویم و عرضم را تمام کنم. وجود حضرت آقا با این جامعیت برای ما یک نعمت الهی است. وقتی که سیاست های کلی جمعیت را حضرت آقا در تاریخ 93/2/30 ابلاغ کردند، من با برخی عزیزانی که در عرصه سلامت و در این زمینه کار کرده و می کنند صحبت کردم، یکی از آن ها به من گفت: «تمام آرمان های ما در حوزه سلامت و دل مشغولی های ما در این ابلاغ آمده است.» یعنی یک منشور جامع که وقتی این نسخه ی ارزشمند و این نقشه ی راه وجود داشته باشد، حرکت های اجرایی کاملاً می تواند هدایت شده در این جهت حرکت بکند. این نعمتی که خداوند متعال به ما داده که در رأس هرم نظام اسلامی انسانی است که نیابت امام عصر، به او در مشروعیت و در جایگاه، اعتبار و هویت داده و جامعیت و اشراف و توّجهش به حوزه های مختلف، از او یک رهبر جامع نگر و فرزانه را برای ملت ایران و بلکه برای امت اسلامی رقم زده است باید مورد توجه و شکرگزاری باشد تا خداوند آن را برای ما نگه دارد.
امیدواریم ان شاء الله خداوند به ایشان طول عمر و عزّت و سلامتی دو چندان عنایت بفرماید و به ما هم توفیق بدهد که قدردان و شکرگزار این نعمت باشیم چرا که لئن شکرتم لأزیدنکم و ان شاء الله ما مشمول این نعمت ارزشمند باشیم و خداوند متعال وجود ایشان را برای ما مستدام بدارد.
خدایا، پروردگارا! امام عزیز ما را با شهدای کربلا محشور بفرما.
خدایا پروردگارا! شهیدان عزیز ما، شهیدان عزیز هشت سال دفاع مقدس، شهیدان عزیز این مسجد، شهیدان عزیز جهاد علمی، همه¬شان را با شهدای بدر محشور بفرما.
به رهبر معظم انقلاب اسلامی طول عمر و عزّت و کرامت روز افزون عنایت بفرما.
پروردگارا! انقلاب اسلامی ما، ملت ما، مراکز علمی و تحقیقاتی ما، حوزه ها و دانشگاه های ما را بر عزّت و سربلندی شان بیفزای.
پروردگارا! نابودی استکبار و سرافکندگی دشمنان ملت ما و انقلاب اسلامی را به ما بنمایان.
بالنبی و آله والسلام علیکم جمیعاً و رحمه الله و برکاته.
- ۹۳/۱۰/۲۰
- ۲۵۳۵ بیننده|
- ۲۷۵۱ نمایش|
- |