در آستانه هفتمین جلسه «کلام ولایت» (در روز سه شنبه 21 بهمن ماه، ساعت 19:30)، متن سخنان حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید محسن شفیعی، رییس دفاتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه های استان خوزستان، در ششمین جلسه «کلام ولایت» تقدیم علاقمندان به ویژه دانش پژوهان عزیز می گردد.
وحدت و چالشهای پیش روی آن (1393/10/15)
در آستانهی میلاد مسعود پیامبر عظیم الشأن اسلام و حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیهما هستیم. تقدیم به محضر مبارک این دو بزرگوار اجماعاً صلواتی مرحمت بفرمایید.امشب شب شانزدهم دیماه است و فردا مصادف است با روزی که به یاد شهدای هویزه و به این مناسبت، به روز شهدای دانشجوی بسیجی نامگذاری شده است.
امیدواریم ان شاء الله این مجلس و این گفتگو اگر اجری و ثوابی بر آن مترتب باشد؛ خداوند این ثواب را اهدا بفرماید به ارواح طیبهی همهی شهدا بهویژه این شهدای عزیز بار دوم صلواتی مرحمت بفرمائید.
ان شاء الله خداوند به رهبر عزیز انقلاب اسلامی که این جلسهی ما با محوریت کلمات و افاضات و بیانات ایشان تشکیل میشود؛ طول عمر و عزت روزافزون کرامت بفرماید، صلوات سوم را مرحمت بفرمائید.
این جلسه ما در ایامی است که به هفته وحدت موسوم است و در حقیقت مناسبت این ایام سالروز میلاد مبارک رسول معظم اسلام است، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دوازدهم تا هفدهم ربیع الاوّل را به عنوان هفتهی وحدت نامگذاری کردند و عنوان دادند. این نامگذاری به دلیل و جهت این نکته است که شماری از علمای اهل سنت و البته بعضی از علمای ما هم دوازدهم ربیع الاوّل را روز میلاد پیامبر اعظم دانستهاند و مشهور در بین علمای ما هفدهم ربیع الاوّل هست. انقلاب اسلامی این دو مناسبت را در ظرف زمانی یک هفته به عنوان هفتهی وحدت اعلام کرد و تا الآن هم همین عنوان مورد توجه و استفاده است.
در جلسه قبل به این مسأله پرداختیم که ما اگر از آرمانگرایی و طرح شعارهای انقلاب اسلامی دست برداریم، چیزی از انقلاب اسلامی نخواهد ماند؛ یعنی علت محدثهی انقلاب اسلامی، آرمانهایی بودند که ملت ایران آنها را دنبال میکرد؛ علت مبقیّه هم همانها هستند. شما اگر دست از اصول و آرمانها بردارید یک دولت و حاکمیت غیر دینی خواهیم داشت و شاید آن وقت، نتیجه این باشد که بگوییم برای چنین نظامی نیاز به یک انقلاب با این همه هزینه نمیبود.
این نکته را گفتیم که ظاهراً بنای بعضی از مسئولان ارشد اجرایی کشور این است که از واژگان و اصطلاحاتی که در گفتمان انقلاب اسلامی رایج بوده؛ خیلی یا اصلاً استفاده نشود. این بحثی است که باید جدی، مستند و غیر شعاری علیه همچنین اندیشهای -که فرض بفرمایید نمیشود پای میز مذاکره از آرمانها و اصول صحبت کرد!- پرداخت. باید ببینیم منظور و مراد متکلم از این کلام چیست؟ و البته به فضل الهی در جلسهای مستقل به آن خواهیم پرداخت.
موضوعی را که در این جلسه تصمیم گرفتهام به تناسب ایام مطرح بکنم؛ مقولهی «وحدت» است. با گرایش و صبغهی خاصی که متناسب با این نامگذاری است. وحدت بین شیعه و سنی، بسیار مطلب مهمی است. عزیزان اوّلاً این نکته را توجه بفرمایید که یکی از کارهای جدی که امام در طول دوران نهضت دنبال کرد؛ وحدت آفرینی بود. امام بهدرستی، با تشخیص صحیح به این مطلب عنایت داشت، که تفرقه هیچ نفعی برای اسلام و مسلمین ندارد و جدایی و تفرّق، سود و منفعت برای دشمنان است. لذا اگر بررسی کنید (در طول سالهای مبارزه) این دو مورد را میبینید: یکی اینکه امام هیچ مقولهای که زمینه را برای تفرقه ایجاد میکرد؛ مطرح نمیکرد. دوم اینکه هرجا چنین موضوعی بود؛ امام دقیقاً در جهت نفی و دفع آن اقدام میکرد. مثال خیلی مشهود و ملموس آن، مسأله وحدت حوزه و دانشگاه است؛ که البته امام در گذشته با تعبیر مدارس قدیمه و مدارس جدیده، این موضوع را مطرح کرده است.
یک دورهای، در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مسألهای با عنوان "شهید جاوید" و "شهید آگاه" مطرح شد. مقولهای در این ارتباط مطرح شد که آیا حضرت سید الشهدا (سلام الله علیه) از زمانی که قصد حرکت به سمت کربلا کرد؛ میدانست که به شهادت میرسد و فرجام و نتیجهی حرکت این است؟ یا اینکه بعدها آگاه شد. فضای سنگین و دستهبندیهای دامنهداری شکل گرفت. یک عده "شهید جاویدیها" و یک عده "شهید آگاهیها" شدند. یا در مقطعی که اوج شهرت و آوازهی دکتر شریعتی در فضای جامعه بود و مخالفتها و مواجهههایی که از سوی برخی از علما و روحانیون و غیر این ها بود. شما در همهی این موارد وقتی در دوران نهضت و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، مشی امام را نگاه کنید؛ میبینید امام اختلافات را مستند به بیگانگان و در راستای اهداف و منافع آنها میداند و تلاش میکند توجه را به سمت نقطهی اصلی حرکت و مقصد، جهت بدهد.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی عواطف مذهبی که در بین متدینین وجود داشت، معمولاً در جاهایی مثلاً اینکه فرض کنید؛ در بین نوشابهها خوردن کدامیک حرام است؟ مثلاً پپسی کولا مربوط به یک سرمایهدار بهایی است و خوردنش حرام است؛ پس یک نوشابهی دیگری خورده شود. یا مثلاً آدامس خروس نشان به سرمایهداران یهودی مربوط است پس یک آدامس دیگری مصرف شود. در این مسأله هم شما میبینید که وقتی آن حس مذهبی میخواست متجلی شود؛ خروجی آن، همین بود؛ در مسائلی که هیچ کدام، مسائل کلی و مبنایی نبودند. حالا چه چیزی خورده بشود، چه چیزی خورده نشود. در چنین شرایطی امام نقطهی اساسی را هدف میگرفت و میفرمود: این رژیم باید برود؛ پهلوی باید برود؛ رژیم باید عوض شود و حکومت اسلامی باید برپا شود. آن وقت نگاه امام این بود که اگر مسائل اساسی و زیربنایی را ما درست کردیم؛ مسائل جزئی و روبنایی به تبع، تکلیفشان روشن و حل خواهد شد. این موضوع را امام زمانی مطرح میکرد که بعضیها به همین مسائل جزئی مشغول بودند. هر جا که زمینهی اختلاف وجود داشت امام آنجا وارد عمل میشد؛ تا اینکه ثمرهی این وحدت پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 شد که حقیقتاً پیروزی انقلاب اسلامی همانطور که خود امام هم فرمودند، یک معجزهی الهی بود. این ادعا را کاملاً میشود با مطالعه و ملاحظه منابع تاریخی اثبات کرد. یعنی هیچ تحلیلی و تحلیل هیچ تحلیل گری این نبوده است که انقلاب اسلامی پیروز خواهد شد؛ یا این چنین اتّفاقی خواهد افتاد و شاه خواهد رفت. اصلاً این امر باورکردنی نبود. نصیحت میکردند که آقا با دم شیر بازی نکنید؛ چه برسد با خود شیر. مگر میشود با شاه درافتاد؟ مگر میشود کاری کرد؟ تازه بعضی از آدمهای خوب، بعضی از آدمهای خوش نفس هم میگفتند: اگر شاه برود مملکت به دامن شوروی خواهد افتاد و کمونیستها صاحب کشور خواهند شد.
امام خمینی (اعلی الله مقامه) وحدت آحاد مردم را ایجاد کرد. حرکت را جهت داد؛ تا زمانی که رژیم شاهنشاهی فروریخت و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. خوب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از جدیترین مسائلی را که ملاحظه میکنید در اوائل پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد، مسألهی تفرقه است. تفرقه در اقوام، تفرقه در اعتقادات مذهبی، تفرقه در زمینههای جغرافیایی، این ها را شما وقتی دنبال بکنید، میبینید که ملتی که پس از سالها از زیر بار فشار و ستم آزاد شده و مانند فنری رها گردیده بود؛ در هر جا به دنبال مطالبات خود بود.
در اواخر سال 58 در کردستان، در سیستان و بلوچستان، در خوزستان، در ترکمن صحرا و ... تحرّکات و اقداماتی را میبینید. یک بحث جدی مسألهی شیعه و سنی بود که آمریکاییها و انگلیسیها خیلی تلاش کردند که این انقلاب را یک انقلاب شیعی معرفی کنند و بگویند قرار این است که سنی زدایی بشود و اهل سنت نادیده گرفته شوند. در همهی این سالها وقتی ادبیات امام را بررسی میکنیم میبینیم وحدت در نگاه امام یک اصل است و آن قدر امام این مسأله را دامن زد و به آن پرداخت و بر آن اصرار و پافشاری کرد که آن جملهی معروف حضرت امام که همه با هم؛ تبدیل به یک شعار ملی و عمومی و فراگیر شد. امام پیوسته و علی الدوام بزرگان را به توصیه مردم و پرهیز از اختلاف فراخوان میکردند؛ و اصلاً تفرقه در نگاه امام یک کار خلاف و ضد ارزش بود. امام پافشاری داشت که این مطلب را جا بیاندازد که به هیچ وجه مردم نباید از هم جدا و متفرق شوند. مکرر علما و نخبگان سیاسی را امام امر میکرد، توصیه میکرد به این که مردم را بر وحدت توصیه بکنید. حرفی نزنید که مردم از هم جدا شوند، دلها را از هم دور نکنید. در بسیاری از زمینهها هم این مسأله انجام شد. از خیلی از دشواریها عبور کردیم. از خیلی تفرقه افکنیها عبور کردیم؛ اما هنوز زمینههایی وجود دارد و این لزوم بیداری و هوشیاری عمومی و ملّی را میطلبد.
یکی از این مسائل تفرقه در جنبههای دینی و مذهبی است. امام یک نکتهای را بیان کردند، یک کدی دادند؛ و آن این بود که آنهایی که بین شیعه و سنّی تفرقه میاندازند نه شیعه هستند و نه سنّی. این حرف امام است. حالا این سیاست حضرت آقا هم هست. این مطلب مورد تأکید ایشان هم هست. منتها در این سالها یک نکاتی پیش آمده که به ویژه نسل انقلاب و فرزندان عزیز ما که دوستداران انقلاب اسلامی و معتقدان به انقلاب اسلامی هستند، باید این مطلب را توجّه بکنند و چه بسا بعضی اوقات در محافل و جمع بچههای مذهبی، پرسشهایی مطرح میشود؛ که این پرسشها باید پاسخ داده شوند. ما با اینکه در این زمینهها سوالاتی مطرح شود، ابهامهایی مطرح شود؛ مخالفتی نداریم؛ لیکن این ها مطرح و به بحث گذاشته شوند و پاسخ داده شوند. اینکه بالاخره دفاع از اعتقادات شیعی چه میشود؟ اینکه آیا ما تظاهر به شعائر شیعی بکنیم یا نکنیم؟ اینکه چرا فقط ما باید وحدت را رعایت کنیم؟ چرا دیگران هرکاری میخواهند بکنند؟ یا گاهی این مسأله مطرح میشود که نتیجهی دعوت به وحدت چه شد؟ چه ثمری حاصل شد؟ این جریانهای تروریستی، پس این ها چه میشوند؟ به نظر میرسد که در همهی این مسائل، مطالب و نکاتی روشن و بیّن داریم که بیان کنیم و آنچه مسلّم است این است که کلام آقا و مطالبهی ایشان نباید بر زمین بماند. این را دوستان توجه کنند که یک اصل است.
من بارها این نکته را عرض کردهام و به آن تأکید کردهام که نگاه ما به رهبری، یک نگاه سیاسی و شعاری یا احساسی و عاطفی یا علاقهمندانه و با دلبستگی نیست. نگاه ما به جایگاه و مسأله ولایت نگاهیست اعتقادی. یعنی ما به آنچه که امام میگفت و میخواست و آنچه که امروز مقام معظم رهبری میگویند و میخواهند به این ها به عنوان مطالبات نایب حضرت ولی عصر(عج) نگاه میکنیم، مسألهی اعتقادی است. البته اگر جنبههای شعاری، احساسی و عاطفی هم باشد؛ اتّفاقاً این ها هم خوب و لازم است؛ اما این ها کافی نیستند. یعنی ما وقتی از وحدتی که رهبری مطالبه میکند، صحبت میکنیم. به عنوان تکلیفی که متکی به مشروعیت الهی است؛ صحبت میکنیم. گاهی میشنویم که مثلاً این صحبتها را مطرح میکنند که ما مقلد آقا نیستیم. ما مثلاً مقلد یک آقایی هستیم که فلان کار اشکال ندارد؛ یا فلان مسأله منعی ندارد؛ یا حتّی گفته است به این مطلب تظاهر کنید. زیر بنای نگاه را باید اصلاح کنیم و روشن بحث کنیم. شما ملاحظه کنید در دوران ائمه هم دستپروردگانی از ائمه، عالمان و دانشمندانی بودند، کرسی درس داشتند، تدریس میکردند، پاسخگویی به مسائل میکردند. امّا محوریّت در مدیریت جامعه اسلامی حالا چه سکوت، چه فریاد، چه حرکت و چه توقف. محور بودن با جایگاه امامت و ولایت بودهاست. این طور نبوده که مثلاً در زمان حضرت صادق، کسی بگوید ما مرید زراره یا مرید ابوبصیر هستیم یا به فلان شخص ارادت داریم، هرچه او گفت. نه! جنبههای مذهبی، جنبههای علمی، جنبههای اعتقادی، جنبههای معرفتی، این ها در جامعه مورد توجه بوده اما مدیریت اجتماعی و راهبری جامعه، این با امام بوده است. بنابراین در مسائلی که مصلحت جامعهی اسلامی اقتضا میکند در این مسائل، نگاه و مشی حضرت امام و حضرت آقا مسأله ای فردی نیست که بگوید من مقلد نیستم. تقلید در حوزهی مسائل فرعی است. این که کسی بخواهد در نماز در شک بین مثلاً سه تا تسبیحات خواندن یا یک تسبیحات خواندن چطوری عمل بکند یا در شک بین سه و چهار چطور عمل بکند؟ یا در خمس هدیه چطور عمل کند یا در روزجمعه با غسل مستحبی یوم الجمعه وضو بگیرد یا نگیرد؟ این حوزه، حوزهی مسائل تقلیدی است. که هر کس باید به مرجع تقلیدش رجوع بکند. اما به طور خاص مثلاً فرض کنید در دستگاه قضایی و نظام قضایی کشور آیا ممکن است هر کس رسالهای زیر بغلش بگیرد و به دست قاضی بدهد و بگوید آقا من مقلد این مرجع تقلید هستم. مطابق رسالهی ایشان داوری و قضاوت کنید. این با نظام اجتماعی اصلاً قابل جمع نیست لهذا در نظام اجتماعی قوانین، در مجلس شورای اسلامی تصویب میشود، شورای نگهبان تأیید میکند و پس از آن مبنا و ملاک عمل عمومی قرار میگیرد و با متخلّف از آن هم برخورد میشود.
حالا فرض بفرمایید اگر کسی گفت من از مرجع تقلیدم سوال کردم، توقف پشت چراغ قرمز واجب نیست. این منطقی است؟ قابل قبول است؟ که سر چهار راه بگوییم برای مقلّدین مراجعی که توقف را واجب میدانند؛ قرمز و برای مراجعی (اگر باشد) که توقف را واجب نمیدانند؛ عبور آزاد است. مرحوم آیت الله احمدی میانجی از علما و اعضاء محترم جامعهی مدرسین حوزهی علمیه قم و از علمای بزرگ در همین اهواز در ایّام جنگ تشریف آورده بودند. همین بحث بود. ایشان فرمودند که نظر من این است که تخلف از مقررات نهتنها حرام است بلکه موجب ضمان هم هست. مثلاً اگر کسی شب خلوتی که کسی هم نیست از چراغ قرمز عبور کند، علاوه بر اینکه مرتکب حرام شده، جریمهی عبور از چراغ قرمز را هم به دولت اسلامی بدهکار است و باید برود پرداخت کند. ببینید این گناه را در مقایسه با این روحیاتی که بعضی اوقات مثلاً بعضی از بچههای مذهبی، مسجدی، هیأتی، وقتی در یک مطلبی صحبت میکنیم، میگویند که ما مرجع تقلیدمان این گونه گفتهاست! عزیزان من، در مسائل فرعی فردی باید به مرجع تقلید رجوع کرد؛ اما در نظامات اجتماعی آنچه متبع و غیر قابل عدول و انکار است؛ آن اصل و تکلیفی است که مقام ولایت تعیین کند. علتش هم این است که مقام، مقام نیابت از امام عصر (ارواحنا فداه) است. مسأله، مسألهی شخصی و فردی و جزئی نیست. ما نگاه مان این است. بنابراین آن جایی که رهبری بفرماید؛ حفظ وحدت واجب است و تفرقه افکنی یا تضعیف وحدت حرام است؛ این تکلیف همگانی است هر که در مسائل شخصی خودش از هر مرجعی تقلید بکند. این در جای خودش محترم است. اما در حوزهی مسائل اجتماعی، باید آنچه را که مقام ولایت تعیین میکند؛ مورد توجه قرار داد. خوب این چند نمونه را که مطرح کردم در توضیح مقصود و مطلب کافی بود.
حالا مطلب این است که ما بعد از ارتحال پیامبر شاهد یک انحراف تاریخی در مسیر مدیریت جامعهی اسلامی بودهایم. ما به جِد معتقدیم که پس از ارتحال پیامبر، مدیریت اجتماعی بایستی از نبوت به امامت انتقال پیدا میکرد، پیامبر آخرین و خاتم انبیا بوده است، بعد امامت شروع میشود و اوّلین فرد از سلسلهی امامت وجود نازنین امیرالمؤمنین علی علیه السلام است تا ائمهی بعدی. آنچه مسلم است، ما آن چیزی که در صدر اسلام اتّفاق افتاده است را انحراف میدانیم. از مسیری که خود پیامبر تعیین کرد؛ از آنچه که «یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک» بود انحراف صورت گرفت، امت اسلامی به خطا رفتند. هیچ یک از خلفای سهگانه، مشروعیت خلافت و نشستن بر جای پیامبر را نداشتند. این مطلب معلوم باشد؛ ما آن وقتی که صحبت از وحدت میکنیم، معنایش این نیست که از اعتقادات خودمان دست بر میداریم، معنایش این نیست که از آنچه که از فردای رحلت پیامبر (در سال 11) گفتیم عقبنشینی میکنیم. نه، ما در این گفتگوی استدلالی، منطقی، اعتقادی، معتقدیم که تنها شیعه ی امامیه راه را درست طی کرده است. بحث این است که وضع امت اسلامی چطور است؟ بحث این است که آیا در یک نگاه، دشمنان امت اسلامی امروز فقط با شیعه مخالفند یا کیان امت اسلامی در خطر است؟ مطلب این است، آن نگاهی که رهبری به این سمت و به این جهت توجه میدهد که وحدت و حفظ وحدت، امروز برای امت اسلامی یک الزام است. این است که دشمنی وجود دارد که در مخالفت با امت اسلامی کار به شیعه و سنی ندارد. شما امروز عملکرد نظام سلطه را نگاه بکنید. در همین حوادث دو سه سال اخیر سوریه، در مسائل عراق، در پاکستان، در افغانستان، در فلسطین، شما وقتی نگاه میکنید؛ میبینید نظام سلطه امت اسلامی را هدف گرفته و سیاستش این است که هر جا که بتواند زخمی و جراحتی بر پیکره امت اسلامی وارد کند. آیا عقل و منطق اقتضا میکند که در شرایطی که هویت اسلامی ما و موجودیت امت اسلامی در معرض خطر است، مسائلی و نکاتی برجسته و پررنگ شود که به جز مصروف کردن وقت امت اسلامی به مسائل اختلافی و نزاعهای داخلی هیچ نتیجهی دیگری نداشتهباشد؟ مسأله این است. ما از اعتقاداتمان دست برنداشتهایم و در تشیع خودمان، در حقانیت اعتقاداتمان مصرّ هستیم، اما نکته این است که الان آیا این اختلاف، خروجی و ثمرهی منطقی و مؤثر و مفیدی دارد یا نه؟ یک نکتهی دیگر، ما از عملکرد بعضی کسانی که با وحدت معارضه میکنند و چنگ به روی وحدت میاندازند، در تعجب و حیرت هستیم. اخیراً شما در این چند سال شاهد جریانهایی هستید که بعضاً هم منتصب به آقایان روحانی هستند. این جریانها و کسانی که بسیار دو آتشه و پر حرارت از تشیع صحبت میکنند، اشک میریزند که طرح مسألهی وحدت از سوی جمهوری اسلامی تشیع را کمرنگ کرده، با حرارت، آن چنان صحبت میکنند که انسان اگر ذرهای به مسأله متوجه نباشد احساس میکند که دارد گناهی مرتکب میشود. بعد نگاه میکنیم میبینیم در جاهایی که مصالح کلّی امت اسلامی در معرض خطر است، خبری و حضوری از این افراد شیعهی دو آتشه نیست. بعضی از شبکههایی که در این دو سه سال خصوصاً صبح تا شب در این مسائل میدمند و در این شیپور مینوازند، اما در مواجههی با جریان تکفیری داعش، هیچ اثری و خبری از این ها ندیدیم. یعنی، این هایی که مثلاً در مورد قمه زنی این قدر دو آتشه و با شور و احساس، سماجت و اصرار داشتند که این کار انجام بشود، به نظر میرسید صحنهی مبارزهی با داعش فرصت خیلی خوبی برای این ها باشد، که این ها به جای اینکه قمه را بر سر خود بزنند بر سر جریانهای تکفیری بزنند. ما این ها را غائبان بزرگ عرصهی جهاد و ایستادگی و مقابله با جریانهای تکفیری میبینیم. خبری از این اشخاص نیست. بعد میبینیم چه کسانی سدّ راه جریان تکفیری میشوند و در برابر این گروهک جنایتکار سینه سپر میکنند؛ همانهایی که به فرمان حضرت امام و حضرت آقا، وحدت و جلوگیری از تفرقه را تکلیف خودشان دانستند. همانها اینجا در خط مقدم برای دفاع از امت اسلامی حضور پیدا میکنند. عجیب است، اعلام حمایت و پشتیبانی میکنند از هیئتها مشروط بر اینکه حرفی و اسمی از انقلاب اسلامی مطرح نکنند. تقویت مالی میکنند هیئتها را به شرط اینکه عکسی از حضرت امام و حضرت آقا در محل هیئت نصب نباشد. خوب این چه تشیعی است، این چه ولایتی است؟ آیا امیرالمؤمنین که فرمود: «خشنود باشم که به من امیرالمؤمنین بگویند و در دورترین نقطه از بلاد اسلامی حقی تضعیف بشود و یا انسانی گرسنه باشد» اگر امروز برحسب ظاهر زنده بود، در دفاع از و حمایت از امت اسلامی که زیر چکمههای صهیونیسم و تکفیریها دارد ذبح میشوند، سکوت میکرد؟ دَم بر نمیآورد؟ عجیب است. حتّی بعضی از افراد صاحب نامی که داعیهی اجتهاد دارند را هم اثری از آنها در این صحنهها نمیبینیم، مگر نه رسول خدا فرمود: «من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین» مگر نفرمود: «من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین» مگر پیامبر این کلمات را نفرمود که مسلمان نیست کسی که به امور مسلمین اهتمام نداشته باشد، کسی که فریاد استنصاری را بشنود و اعتنا نکند، مسلمان نیست. خوب کجا بودند داعیه داران تشیع و مدعیان گزافهگو، زمانی که نوامیس مسلمین را جنایتکاران تروریست داعش در بلاد اسلامی مورد تعرض قرار دادند. ما اثری و خبری از این ها ندیدیم. ندیدیم حرکتی بشود. ندیدیم امسال در دههی محرم یک شعاری، جملهای، علیه داعش بگویند، علیه تکفیریها بگویند. خوب امروز در عاشورای سال 1436، مگر حق و باطل کجاست؟ جبههی امام حسین کدام جبهه است؟ جبههی یزید کدام است؟ ابن سعد و ابن زیاد کجا هستند؟ این نکته که حضرت آقا فرمودند، تشیع لندنی، این حرف عجیبی نیست. همان عبارت اخرای اسلام آمریکایی است که امام فرموده بود، یک اسلامی هست، اسلام آمریکایی، نماز میخواند، روزه میگیرد، ظواهر اسلام را رعایت میکند، حج می رود، اما هیچ اراده و هیچ انگیزهای برای دفاع از مقدسات و کیان اسلامی ندارد. امروز هم ما شاهد همین هستیم. حال تعبیر حضرت آقا این بود « تشیع لندنی» چون امروز ستاد فرماندهی و عقبهی پشتیبانی این جریانات به تعبیر حضرت آقا انگلیس خبیث است. امروز شما نگاه کنید ببینید چه اوضاعی در امت اسلامی درست کردهاند. نظام سلطه، بیداری اسلامی را در کشورهای بزرگی مثل مصر کاملاً از مسیر خودش منحرف کرد. حتماً شنیدهاید، حُسنی مبارک از همهی اتهامات وارده تبرعه شد. احتمالاً بعداً یک اعادهی حیثیتی هم باید از صورت بگیرد که مثلاً این مدت در رنج و تعب و آزردگی بوده است. این وضعی است که درست کردهاند. آن وقتی که در نوار غزه قتل عامی از مسلمین صورت میگیرد، یک عدهای در این وسط مسألهی ناصبی بودن فلسطینیها را مطرح میکنند. اگر یک خطی را وسط میدان قرار دهید، شما جزو کدام طرف قرار گرفتهاید؟ طرح مسألهی سنی بودن و اینکه مسئولیت شرعی کمکهایی که به فلسطینیها میشود با کیست؟ چه کسانی بنا است در پیشگاه خدا جواب بدهند؟ نمیگویند جواب خدا را چه خواهند داد؟ که در برابر این جنایات در حق مسلمین سکوت کردند و دارند حرفهایی میزنند که به نفع رژیم صهیونیستی است. به نوعی همراهی با اسرائیل است. میگویند چه کسی جواب این ها را میدهد؟ اگر امروز امیرالؤمنین حضور داشت و به یک زن یهودی، به یک زن ارمنی و مسیحی ستم میشد، آیا سکوت میکرد؟ مگر آنگاه که شنید خلخال از پای زن ذمیّهای در بلاد اسلامی درآوردهاند، نفرمود اگر انسان از این اتّفاق بمیرد سزاوار است؟ آن چه اسلامی است، از کجا آمده؟ مطابق با چه قرائتی است؟ این همان تشیع لندنی است که شما مشغول شوید، شانههای خودتان را بشکافید و قطعاً هم شما مالک بهشت هستید. میگوید شما با امام حسین وارد بهشت میشوید. هرکاری میخواهند بکنند. به بچهها، به نوامیس مسلمین، بخشی از جنایاتی که امروز در حق امت اسلامی انجام میشود قابل ذکر در رسانهها نیستند. اصلاً طرح نمیشود. قابل مطرح شدن نیستند. یعنی جایی بوده که انسان گفته اگر از این مسائل، جان بدهد، سزاوار است، اگر بمیرد شایسته است. بعد میبینیم یک عده این گونه ... آن وقت جای تأسف این است که برخی افراد هم متوجه نمیشوند، توان فهم و درک این مطالب را ندارند. اگر یک عاشورایی، یک روزه خوانی، یک هیئتی، یک تجمعی باشد که اسمی از ستم و ظلم و استکبار در آن آورده نشود، این چه مجموعه و مجمعی است؟ این کدام امام حسین است که این ها به یاد او جمع شدهاند؟ این امام حسین، امام حسینی است که هیهات منا الذله شعار و کلامش بود؟ مگر می شود امروز در برابر این ستم ها صحبت نکرد؟ ما می گوییم اگر کسی فریاد نزند همراهی کرده وای به حال آن وقتی که صحبتی بشود که خروجی این صحبت به نوعی همراهی با این جریانات باشد. کسانی که باید در مقام پاسخ گویی قرار بگیرند با پرروییگری در مقام پرسشگری قرار می گیرند، بعد از رسول خدا و امامان بزرگوار علیهم السلام تا امروز، کدام عنصر و رجلی بیشتر از امام بزرگوار به اسلام خدمت کرده است؟ کدام حرکت و جریانی بیشتر از انقلاب اسلامی به تقویت دین در دنیا اقدام کرده است؟ این مدعیّان چه را ادعا می کنند؟ چه می گویند؟ دلیل و مدرک شان کجاست؟ یک عده آدم های راحت طلب، عافیت طلب؛ این هایی که فقط ادعا می کنند آن هم در شرایطی که هیچ خطری و هیچ اثری نیست. اما در هنگام خطر غائب اند. یک شهیدی مثل این شهید بزرگوار اخیر، سردار شهید تقویفر، بدون نام، بدون ادعا، بدون نشان، خودش را وقف می کند در دفاع از کیان امت اسلامی، در دفاع از حرم مطهر عسکریین، ما با طرح وحدت شیعه و سنی، شیعه را تضعیف کردیم؟ بعد شما با قمه زنی شیعه را قوی کردید؟ تربیت شدگان امام، کسانی که امام تربیت کرد، کسانی اند که امروز نگذاشتند به حریم مطهر معصومین تعرضی بشود. آن نسلی که امام تربیت کرد، کسانی هستند که نگذاشتند به حرم مطهر حضرت زینب تعرضی بشود، همان حضرت زینبی که تاریخ به ما می گویدکه نسبت به خودش چه بدی ها و چه جفاهایی شد، سردار شهید عزیز تقویفر در دفاع از حرم مطهر دو امام بزرگوار به شهادت رسید که در این منطقهی آشوب زده ی پر مشکل، به برکت این خون ها حرم مطهر عسکریین با اهتزاز، با بلندی، با رفعت، خودنمایی می کند و خودش را نشان می دهد. آیا ما شیعه را تضعیف کردیم؟ ما تیغ شیعه را کند کردیم؟ شما که مستظهر هستید به پول های حرام و مشکوک و مشتبه، شما دارید از تشیع دفاع می کنید؟ شما که شبکه های مالی حامی خودتان را اگر بررسی بکنید، می بینید، دارید از کجا تغذیه می شوید؟ بعد شما از شیعه دفاع می کنید؟ شما نگران این هستید که اعتقادات شیعی کمرنگ شده است؟ شهید تقویفر مطابق تمام اصول و معیارها بازنشسته بود، عمری را با جهاد سپری کرده، یک مقداری زمان باید بگذرد که معلوم بشود این مرد بزرگ که بوده است. من این چند روز به دوستان گفتم نفس این تشییع جنازه یک امر غیرعادی بود، این همه جمعیت آمدند زیر جنازهی یک کسی که نزدیکان خودش هم نمی دانستند ایشان که بوده است. حتّی نزدیکان این شهید هم او را نمی شناختند. شهید تقویفر کسی است که ما در اهواز، در کنار این شهید او را نشناختیم، اما در عراق در حد یک قدیس ستایش می شود. دوستان سپاه برای من گفتند شهادت شهید تقویفر در عراق موجی از جوان ها را به سمت ایستادگی در برابر تکفیری ها و داعش گسیل داشت، همان وضعی که در جنگ بود، وقتی که یک عزیزی شهید می شد، در میان جوان های همسایه، فامیل، محله، یک دفعه زلزله ای ایجاد می شد. این اتّفاق با شهادت شهید تقویفر در عراق افتاد. از العماره و بصره تا بغداد عکس های شهید را در خیابان ها نصب کرده اند، به عنوان یک قائد، یک فرمانده، این دفاع از اعتقادات شیعی نیست؟ مایی که با خطی که آقا داد، بچه هایمان رفتند و در سوریه، در سوریه ای که در معرض سقوط بود، یک شبی اینجا به دوستان عرض کردم، دو سال قبل حاکمان ترکیه به ما پیغام دادند که این دولت سقوط خواهد کرد، خودتان را کنار بکشید، خودتان را بی آبرو نکنید، حضرت آقا پیغام دادند که سوریه باید مقاومت بکند، بشاراسد باید مقاومت و ایستادگی بکند، امروزه می بینید چه اتّفاقی افتاد. این ها پایشان به حرم مطهر حضرت زینب نرسید. این دفاع از تشیع نیست؟ این عزّت شیعه نیست که امروز این حرکت مجاهدین شیعه است که نه تنها از منافع و مصالح شیعه بلکه از کیان امت اسلامی پاسداری می کند، این رزمندگانی که در سوریه اند، این رزمندگانی که در عراق اند، این ها نه تنها از مصالح شیعه بلکه از امت اسلامی دفاع می کنند، اگر بچه های ما در عراق و سوریه نبودند، افغانستان های دیگری شکل می گرفت، اما این ها تودهنی خوردند، به واسطهی مجاهدت این شهدا، به واسطهی ایستادگی این ها. این دفاعی است که از اعتقادات و بلکه از امت اسلامی می کنیم، این مسألهی وحدت که امام بزرگوار به عنوان یک اصل بیان کرد و امروز هم حضرت آقا از آن دفاع می کنند و ایستادگی می کنند و پافشاری می کنند، این مصالح امت اسلامی را تضمین می کند، دفاع ادعایی این ها از تشیع به جز سرافکندگی و خجلت و قعود و سکون و کم کاری هیچ چیز دیگری نیست، ادعاهای بدون زحمت، ادعاهای بدون خرج، ادعاهای در درون اتاق های شیشه ای که هیچ اتّفاقی نیفتد، یک بلندگو روشن باشد، شما هی شعار بده، الان در عراق هم اگر ندای آیت الله سیستانی نبود، بخش هایی از این کشور سقوط کرده بود، عناصر داعش تا بغداد آمده بودند، خوب این ها کجا بودند؟ الان کجا هستند؟ بیایند در خطوط مقابله با تکفیری ها از کیان اهل بیت دفاع بکنند، از تشیع دفاع بکنند، اما این ها ادعاست، ما باید به این توجه بکنیم، حرفی و کلامی و صحبتی که حضرت آقا در جایگاه نیابت از حضرت حجت به ما می گویند این است که امروز مصلحت امت اسلامی، ایستادگی منسجم و یکپارچه در برابر نظام سلطه است، این مصلحت امروز امت اسلام است، این وظیفهی امروز حکومت اسلامی است، امت اسلامی امروز موظف است در برابر زیاده خواهی های نظام سلطه بایستد، و این جواب داده است، من مطالبی را به دلیل مصالحی که وجود دارد نمی گویم اما واقعاً اگر انقلاب اسلامی، اگر بچه های مجاهد و جان بر کف سپاه نبودند، امروز در سوریه، در عراق، در لبنان معلوم نبود چه می شد. با خیانت هایی که صورت گرفت، با خباثت هایی که شد، باز هم آن خط شهادت، خطی که امام ترسیم کرد، باز هم همان تبعیت محض از ولایت این خط پایداری را تشکیل داد، الحمدلله، امروز ضرباتی که دشمن در لبنان، در فلسطین، در عراق، در سوریه، در افغانستان، در پاکستان، از دست پروردگان انقلاب اسلامی خورده است، ضرباتی جدّی و کاری بودند و إنشاءالله این ادامه پیدا خواهد کرد، انشاءالله این استمرار پیدا خواهد کرد، مسأله ای که هست، این است که ما باید توجه داشته باشیم، اگر کسی این مسیر را تضعیف کند، این کار دشمن است، کمک به نظام سلطه است، کاری که صهیونیسم را خوشحال بکند، کاری که انگلیس را خوشحال بکند، کاری که نظام سلطه را خوشحال بکند، این ناشی از بی تدبیری و بی تحلیلی است و باید از آن پرهیز کرد. مقام معظم رهبری پرهیز از تفرقه و اجتناب از تفرقه را یک تکلیف شرعی اعلام کردند، این تکلیف شرعی اوّل متوجه خود ماست. ما بایستی توجه بکنیم، باید بگوییم، باید توصیه بکنیم، دوستان را، جوانان را، دیگران را، همه را توصیه بکنیم، به اینکه ما شیعیانی هستیم، پایبند به اصول و ملتزم به باورهای شیعی خودمان و در عین حال با بصیرت تشخیص می دهیم که امروز تکلیف شرعی حفظ وحدت و پرهیز از اختلاف است و این خط درستی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی ترسیم کرده اند و انشاءالله در آینده نتایج روشنتر این خط دیده خواهد شد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
- ۹۳/۱۱/۲۱
- ۳۴۲۳ بیننده|
- ۳۹۲۰ نمایش|
- |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.