به مناسبت قرارگرفتن در شب های قدر و برای استفاده بیشتر از این شب ها، متن کامل سخنان حضرت آیت الله شفیعی در جمع صمیمی بچه های مسجد (در ماه رمضان امسال) را در اختیار علاقمندان و بازدیدکنندگان قرار می دهیم.
موضوع جلسه اول: اخلاص
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند را سپاس می گویم که توفیق شروع جلسات اخلاق چهارگانه این ماه را در این کتابخانه (کتابخانه عمومی – تخصصی شهید سید مرتضی شفیعی) قرارداد و این خود مایه ی فیض و رحمت است. من تشکر می کنم از شما عزیزان که برهه ای از وقت خود را اینجا می گذرانید و قدردانی و تشکر می کنم از عزیزانی که زحمت فراهم آوردن این جلسه را به عهده گرفتند و لطف کردند و زحمت کشیدند.
بحثی که مربوط به امشب می شود و در تمام زوایای زندگی ما تأثیر گذار هست بحث «اخلاص» است.
بحث اخلاص هر چند بحثی است که در آغاز عبادات مطرح می شود ولی از طریق عبادات به تمام گوشه و کنار زندگی فردی و اجتماعی ما سرایت پیدا می کند و در جای جای مسائل اثر خودش را به تناسب متجلی می کند. این کلمه را همه کم و بیش شنیده ایم و شنیده اید: «آقا اخلاص داشته باش!»، «آقا رعایت اخلاص بکنید!»، «آقا جزو مخلصین باشید!» و ... در این تعبییرات ما باید ببینیم که معنی اخلاص چیست؟
بحث اخلاص بحثی بسیار مهم و ضروری است که همه باید به آن توجه بکنند و در زندگی خوب پیاده بکنند. اخلاص گاهی در فقه مطرح می شود و گاهی در علم اخلاق. ما بحث اخلاقی آن را انتخاب کردیم نه بحث فقهی اش را، چون یک مقداری از بعد فقهی مسأله در بحث های اخلاقی ذکر می شود و به علاوه ی جنبه ی فقهی جنبه علمی است اما جنبه ی اخلاقی جنبه ی عملی هم هست و ما جنبه ی عملی را لازم داریم.
در رابطه با معنی اخلاقی اخلاص این طور گفته اند: «تجرید القصد علی الشوائب کلها» اخلاص عبارت است از این که نیتت را از تمام شوائب غیر از خدا خالص کنید یعنی در هر کاری و در هر عملی که انجام می دهید هیچ انگیزه ای جز خدا نداشته باشید. هر چه از این عمل می خواهی در سایه اخلاص حاصل می شود، اما اگر نیت اخلاص نکردی آن نتایج هم به دست نمی آید.
ببینید خداوند متعال در چند جای از قرآن راجع به اخلاص صحبت کرده است. در یک جا می فرماید: «و ما امرو الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین» مردم امر نشده اند الا به خاطر آن که خدا را عبادت کنند و دین را برای خدا خالص نگه دارند. که مربوط به آیه ی پنجم سوره ی بینه است. در جای دیگر که آیه ی سوم سوره ی زمر هست می فرماید: «الا ِلله الدین الخالص» بدانید که دین خالص از آن خداست. اگر مسلمان هستی مسلمان خالص باید باشی. در آیه ای دیگر در سوره نساء می فرماید: «الا الذین امنوا و عملو الصالحات و اخلصوا الی ربه» و با این چند آیه مفهوم اخلاص فهمیده می شود. این ها را که با هم جمع بکنید معنی اخلاص را متوجه می شوید.
اخلاص این است که انسان هیچ انگیزه ای جز خدا نداشته باشد. البته می توان این را گفت که در کارهایی که مربوط به خدا هستند هیچ انگیزه ای جز خدا نداشته باشید. اما واصلین، کاملین، دست یافتگان به مراتب عالیه ی اخلاقی همه چیزشان خدایی هست، همه ی کارهایشان خدایی است و در همه ی کارها اخلاص داشته اند.
برای شما که جوان هستید و آغاز عمرتان هست و انعطاف پذیر هستید، باید با انگیزه ی خدایی کار بکنید و با انگیزه ی خدایی حرف بزنید، با انگیزه ی خدایی قدم بردارید و با همین انگیزه سکوت کنید.
علمای اخلاق چند تا مثال آورده اند، من این ها را عرض بکنم تا مطلب باز تر بشود.
می فرمایند: مسأله ی طهارت برای وضو گرفتن و غسل کردن اگر واقعاً قربه الی الله نیت کردید این اخلاص است. اما اگر نیت اخلاص و قربت کردید ضمناً نیت خنک شدن دست و صورت هم در دل داشتید، آن اخلاصی که در عبادت مدنظر هست وجود ندارد.
اخلاص طهارت خالصاً ِلله است. بعضی ها فقط به خاطر خدا روزه می گیرند، چون خدا فرموده روزه بگیر، این اخلاص هست. اما اگر به این خاطر بود که در اثر کم خوردن یه مقدار وضع بهداشتی بدن مان رو به راه شود، اینجا اخلاص از بین رفته است. اگر به قصد خالص، به قصد خدا، به قصد اطاعت از امر خدا به حج رفتیم ان شاء الله و هیچ انگیزه ای دیگر نه در آغاز و نه در استمرار وجود نداشت این اخلاص است. ولی اگر در نیت شما این هم بود که جاهایی را هم ببینی، چند صباحی زندگی راحت در کنار خانواده هم داشته باشی، این ها با اخلاص منافات دارد.
یک کسی به خاطر خدا درس می خواند، به خاطر دانشمند شدن، این ها اخلاص هست. اما اگر یه مقدار نیتش به این سمت باشد که وقت خود را پر کند و بیکار نگردد، این آن اخلاص واقعی نیست. اخلاص واقعی آن نیت مخلصانه ای است که نتیجه این چیزها را هم می دهد.
علمای اخلاق و گذشتگان ما به این مسأله خیلی اهمیت می دادند. مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری در نجف بالای منبر می فرمود: «آی مردم! سابقاً علما به شما می گفتند که موحد باشید، حالا من به شما می گویم بیاید مشرک باشید.» بعد توضیح می داد: مردم سابقاً نیت های غیر خدایی را قاطی می کردند علما می گفتند بیاید موحد باشید. یعنی نیت های قاطی را دور بریزید. اما الان نیت هاتون همه اش غیر خدایی است. من می گویم مشرک باشید یعنی یه مقدار در کارهاتون نیت خدایی هم بکنید. همه اش بخاطر مسائل دنیا؟ همه اش بخاطر مسائل مادی؟ پس خدا چی شد؟
لهاذا نوشته اند یک نفر را دیدند دارد نمازهای سی سال خود را قضا می کند. ازش سوال کردند برای چه نماز سی سال خود را قضا می کنی؟ گفت: من سی سال به نماز جماعت می آمدم و صف اول می نشستم، بعد از این همه سال یک روزی دیر به نماز جماعت رسیدم و صف اول تکمیل شده بود، صف دوم نشستم، یه حس خاصی داشتم، با خودم فکر می کردم حالا اگر مردم آمدند و مرا در صف دوم دیدند چه می گویند؟ همین طور با خودم کلنجار می رفتم. اما حالا می بینم اخلاصم لطمه خورده است! پس من صف اول می نشستم که مردم تعریفم بدهند و از من تجلیل بکنند، لذا اخلاص نداشتم. باید سی سال نماز هایم را قضا بکنم، نمازهایی که فاقد اخلاص بود.
چه کسی آن طور است که خالصاً نماز بخواند و چه کسی این طور است که اگر دید نمازش خالص نیست، آن را اعاده کند؟ ولی سابقاً مردم این چنین دقت داشتند.
حالا برخی از روایات را بخوانیم:
یک روایت هست که از احادیث قدسی است، یعنی از طرف خداوند متعال می باشد که می فرماید: «الإخلاص سرُّ من أسراری إستودعته قلب من أحببت من عبادی»، اخلاص رازی از رازهای من و سری از اسرار مهم من است. منی که پروردگار شما هستم این سر را در قلب کسی گذاشتم که او را دوست داشته باشم. یعنی آدم مخلص چون دوست دار خداست، خداوند اخلاص را به او عنایت می کند. خلوص و یکرنگی را در همه کارها به او عنایت می کند.
بعضی از علمای اخلاق یک مثلی آورده اند، شاید این مثل یک مقدار سبک باشد لذا در مثل مناقشه نیست و می گویند: در وقت نماز، اگر در اتاقی که نماز می خواندید پر از جمعیت باشد و جمعیت نگاهشان به تو باشد و یا خودت تنها در اتاق باشی و هیچ کس شما را نبیند؛ نمازت در این دو حالت باید یکسان باشد. بودن مردم و نگاه کردن آن ها در نمازت هیچ اثری نباید داشته باشد مثل وقتی که خودت تک و تنها نماز می خوانی.
حالا آن جا که گفتم یک خورده ما باید عذرخواهی کنیم خب این حرفی است که دیگران زده اند؛ می گویند: آیا وقتی نماز می خوانی، اگر نزدیک یک حیوانی ایستاده بودی، نزدیک الاغی، نزدیک گوسفندی ایستاده بود. هیچ فکر می کنی که این حیوان دارد به نمازت نگاه می کند؟ هیچ فکر می کنی که این حیوان در دلش چه می گذرد؟ اصلاً شما فکری به غیر از خدا نمی کنید. اگر انسانی هم شما را ببیند شما باز هم باید خلوص خود را حفظ کنید. در روزه هم همین طور، در حج همین طور، در عبادات دیگر هم همین طور.
یک حدیث دیگر از پیغمبر خدا هست: «اخلص العمل یجزک منه القلیل»، ای بنده خدا! عملت را صالح کن، خداوند عمل خالص کم را از تو قبول می کند. نمی خواهد عمل زیاد انجام بدهی که شائبه ای غیر از خلوص داشته باشد. عمل کم به جا بیاور اما خالص به جا بیاور. همان کم خالص به مراتب بهتر است از عمل زیادی که خالص نباشد.
و در حدیث سوم پیغمبر خدا می فرمایند: «ما من عبد یخلص العمل الله تعالی اربعین یوما الا ظهرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه»، هیچ بنده ای از بندگان خدا نیست که تمام اعمال خود را برای مدت چهل روز خالص بکند الا این که چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می شود.
این قدر اخلاص در عمل مهم است و این قدر این مسأله مورد تأکید فراوان بوده است. روایات متعددی از ائمه اطهار درباره مسأله اخلاق هست، از امیرالمؤمنین روایت هست، از امام باقر، از امام صادق و همین طور روایاتی را که از ائمه اطهار بیان شده در کتاب های اخلاق نوشته اند.
مرحوم علامه ی نراقی در کتاب جامع السعادات می فرماید: «و من تامل فی هذه الاخبار و فی غیرها مما لم یذکر، یعلم ان الاخلاص راس الفضائل و رئیسها»، هرکس در این روایت و روایات دیگری که ذکر کردیم تأمل کند به چند نتیجه دست پیدا می کند:
اول: می فهمد که اخلاص رأس و رئیس تمام فضائل و شخصیت های معنوی است.
دوم: «و هو المناط فی قبول الاعمال و صحتها»، چون وقتی عبادتی اخلاص همراهش نبود، این عبادت صحیح نیست و وقتی صحیح نبود قبول هم نمی شود، مناط قبولی و صحت عبادات داشتن اخلاص است.
سوم: «و لا عبرة بعمل لا الاخلاص معه»، اعتباری و اهمیتی برای عملی که اخلاص در آن نباشد، نیست.
چهارم: «و لا خلاص من الشیطان الا بالاخلاص»، فقط با اخلاص می توانی از دست شیطان دوری جویی. رهایی از دست شیطان حاصل نمی شود مگر با داشتن اخلاص. چرا؟ چون خودش به نقل از قرآن می فرماید: «الا عبادک منهم المخلصین»، به خداوند عرض می کند فقط بندگانی را که خالص و مخلصند من از عهده آن ها بر نمی آیم و الا از عهده ی بقیه ی بندگان بر می آیم.
پس معلوم می شود آن چیزی که انسان را بر شیطان غالب و پیروز می کند، «اخلاص» است. در اقدام ها، در سکوت ها، در حرکت ها، در سکون ها، یک مقدار شنیدنش آسان است اما عملش مشکل است. ولی یک مقدار که در زندگی ادامه دادیم ملکه می شود، عملش هم آسان می شود.
حالات ائمه ی اطهار، حالات بزرگان دین، حالات عرفای بسیار بزرگ ما همه اش همین بوده است، که با اخلاص کار می کردند و شوائب اخلاص را و موانع اخلاص را از بین می بردند و اعمال خود را خالص برای خدا انجام می دادند. اگر به عمل خالص می رسیدند انجام می دادند و کاری به گفته ها و قضاوت دیگران نداشتند.
همان طوری که درباره ی امیرالمومنین گفته اند: «لا تاخذه فی الله لومه لائم»، در راه خدا ملامت هیچ ملامت گری حضرت علی را از راهش باز نمی داشت، چون تشخیص داده بود راه راه خداست و هیچ انگیزه ای جز خدا برای انجام عمل او وجود نداشت.
اگر من و شما در عصر حضرت امیرالمؤمنین نبوده ایم که ببینیم و فقط می شنویم و می خوانیم؛ در عصر ما، حضرت امام خمینی(ره) که هست. در مسائلی که به ایشان می گفتند و چیزهایی که از ایشان می خواستند، وقتی که راه خود را در راه خدا تشخیص می داد و این که انگیزه ای جز انگیزه ی خدایی مؤثرتر در عمل نیست همان را انجام می داد. لهذا می بینیم که این همه دنیا صوت و سیر امام راحل را در خود جای داده و زر و زیور خود قرار داده است.
این خلاصه ای است از یک بحث خیلی مفصل به نام «اخلاص» که اگر ما بخواهیم آن را مطرح کنیم نه از عهده اش برمی آییم و نه می توانیم حقش را ادا کنیم، اما همین اندازه که شست ما خبردار باشد و به گوش ما بخورد که اخلاص چه اندازه مهم است و چه اندازه باید مورد رعایت قرار گیرد سرنخی است برای بحث های آینده که ان شاء الله در جلسات آینده مطرح خواهیم کرد.
- ۹۴/۰۴/۱۴
- ۲۲۱۹ بیننده|
- ۲۳۶۸ نمایش|
- |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.