یکی از مهمترین آرمانهای امام خمینی "رضواناللهتعالیعلیه" به عنوان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، تحقق عدالت اجتماعی به معنی واقعی، کمشدن فاصله طبقاتی میان اقشار مختلف مردم، رفع تبعیضات ظالمانه، حمایت از محرومان و مستمندان جامعه و حرکت مستمر در مسیر فقرستیزی بود. در میان سخنرانیها، پیامها، توصیهها و کلام امام خمینی به وضوح میتوان دغدغه ایشان در مساله رفع تبعیض و فقرستیزی را دریافت و آن را یکی از اهداف بزرگ این عارف سترگ قرن برشمرد.
امام بزرگوار، به قدری در این باره سخن گفته که اگر با عنوان پناهگاه مستضعفان و پا برهنهها از ایشان یاد کنیم، به بیراهه نرفتهایم. معمولاً در بیشتر جوامع و حکومتها، خدمت به مستضعفان و تهیدستان کمتر مورد توجه قرار میگیرد و یا اگر برحسب ضرورتی مدتی مورد توجه واقع شود، پس از مدتی و رفع ضرورت اقتضایی، کم کم رنگ میبازد، اما در نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی نه تنها خدمت به مستضعفان از اعتبار بالایی برخوردار بود، بلکه در طول حیات امام به عنوان یک آرمان بزرگ مطرح و مورد توجه قرار گرفت و آن پیر فرزانه با پیروی از برنامههای حکومتی اهلبیت پیامبر علیهمالسلام، توجه و رسیدگی به محرومان جامعه را از وظایف مهم مسئولان بر میشمرد و تاکید داشت که جهتگیری انقلاب همواره باید به سمت ارزشگذاری در حمایت از محرومان، فقرا، تهیدستان و مستضعفان جامعه باشد.
آنچه در ادامه مطالعه خواهید فرمود، گزیدهای از بیانات امام خمینی در این زمینه است که امیدواریم در این ماه مبارک که ماه میهمانی خدا و ماه ویژه توجه به محرومان و مستمندان جامعه نیز میباشد، به این توصیهها بیش از گذشته عمل شود تا این توصیههای مهم به مرور زمان کمرنگ نگردد و اهمیت همیشگی خود را از دست ندهد.
***
* این مستمندها، فقیرها، عیال خدا هستند، اداره باید اینها بشوند. فقرا را خدای تبارک و تعالی امر کرده است که ادارهشان باید بکنیم. یک دسته غنی بنشینند کنار، و اینها بیچارهها به فقر بگذرانند. من پیشتر به این کارخانه دارها و این متمکنین، که گاهی میآمدند اینجا - و بعضیشان هم میخواستند من را اغفال بکنند! - به آنها گفتم آقا این نمیشود که همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. یک دسته آن بالاها بنشینند مُرفَّه و هرچه بخواهند هرزگی بکنند، یک دسته هم این زاغه نشینهای تهرانی، که همهتان میبینید و در شهرهای خودتان هم هست امثالش. این نمیشود. این عملی نیست. من اخطار کردم، این یک خطری برای مردم هست.
اگر خدای نخواسته جمهوری اسلامی نتواند جبران کند این مسائل اقتصادی را، که اول مرتبه زندگی مردم است، و مردم مایوس بشوند از جمهوری اسلامی و مایوس بشوند از اینکه اسلام هم برای آنها بتواند در اینجا کاری انجام بدهد، اگر در این محیط یک انفجار حاصل بشود، دیگر نه من و نه شما و نه هیچ کس، نه روحانیت و نه اسلام، نمیتواند جلویش را بگیرد. انفجار اگر در زمان طاغوت حاصل میشد، ماها میتوانستیم با نصیحت، با موعظه، با امر، مهارش کنیم. اما انفجار اگر در متن اسلام حاصل بشود، مردم با یاس از جمهوری اسلامی منفجر بشوند، دیگر قابل مهار نیست. این ثروتمندها بفهمند این مطلب را که اگر خدای نخواسته یک وقت یک انفجاری که نشود مهارش کرد در یک ملتی پیدا بشود، همه این بزرگها و همه این ثروتمندها و اینهاتر و خشک با هم خواهند سوخت.
فکر بکنند، بنشینند برای این ملت فکر بکنند، هِی ننشینند آن کنار و خودشان هر طوری بخواهند عمل بکنند و هر طوری بخواهند زندگی بکنند، و تماشا کنند این زاغه نشینها و تماشا کنند این مردمی که نمیشود اسمش را [زندگی] گذاشت. این زندگی است که اینها میکنند؟...چرا باید اینطور باشد؟ باید همه دست به هم بدهند، ملت، دولت، ثروتمندها، کارخانه دارها، همه اینها، دست به هم بدهند و این مشکله را حَلَّش بکنند. اگر این مشکله حل نشود و خدای نخواسته یک انفجاری در متن اسلام، در متن جمهوری اسلام پیدا بشود، این دیگر قابل مهار نیست، هیچ کس نمیتواند جلویش را بگیرد. قبل از اینکه یک همچو مسائلی پیش بیاید [باید جلویش را گرفت] خصوصاً که خوب، دشمنهای اسلام و دشمنهای مسلمین و دشمنهای کشور اسلامی هم از خارج و داخل مشغول شدهاند توطئه کردن. (صحیفه امام، ج 10، صص 334 و 335)
* انقلاب اسلام، این انقلاب مهم اسلامی، رهین کوششهای این طبقه است؛ طبقه محروم، طبقه گودنشین، طبقهای که این نهضت را به ثمر رساند و توقعی هم نداشت. من شما طبقه گودنشینان را از آن کاخ نشینان بالاتر میدانم؛ اگر آنها لایق این باشند که با شما مقایسه بشوند. من وقتی که در انقلاب میدیدم که یک پیرمردی از آن گودنشینها از آن منزل محقر خرابه بیرون میآمد و میگفت که ما با بچههایمان صبح که میشود میرویم برای تظاهرات، [مباهات میکردم]. یک موی شما بر همه آن کاخ نشینها و آنهایی که در این انقلاب هیچ فعالیتی نداشتند، بلکه کارشکنی هم تا آن اندازه که میتوانستند میکردند و الآن هم هر مقدار که بتوانند میکنند، یک موی شما بر همه آنها ترجیح دارد؛ بلکه مقایسه یک موی شما با آنها نباید صحیح باشد.
شما این انقلاب را به ثمر رساندید و گروههایی که در سرتاسر این کشور این انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم [بودند] و همانهایی که مستضعف هستند و کاخ نشینها آنها را استضعاف میکنند و اینها ثابت کردند که کاخ نشینها هستند که ضعیفند و پوسیدهاند و برای این ملت هیچ کاری نکردهاند و نخواهند کرد. این دانشگاه بود، جوانهای دانشگاه که آنها هم از محرومین و مستضعفیناند و این طبقه محروم جامعه بود که از همه رفاهها محروم بود، لکن قلبش مملو از عشق به اسلام و ایمان بود و با آن عشق و با آن ایمان این حرکت را دنبال کرد و شهید داد و در مقابلش چیزی مطالبه نکرد.
آنهایی که هیچ حظی در این میدان نداشتند و جز خرابکاری از آنها کاری ساخته نیست و الآن هم در گوشه و کنار کشور مشغول به خرابکاری هستند، آنها بودند که کنار نشسته بودند و منتظر این بودند که یک طرف غلبه کند و آنها بیایند و بهرهبرداری کنند، میوه چینی کنند...الآن هم که در جبههها جنگ است، باز این طبقه محرومند که در تلویزیون نشان میدهد مشغول خدمت هستند. آن کاخ نشینها یک شاهی خدمت در این جنگ نکردند و نخواهند کرد. آنها اگر مشغول افساد و فساد نباشند، بیتفاوت هستند. (صحیفه امام، ج 14، صص 261 و 262)
* ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافتهاند که مبارزه با رفاهطلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایهداری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند. و آنهایی هم که تصور میکنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بیبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایرانِ انقلابی باید بدانند که عدهای از خدا بیخبر برای از بین بردن انقلاب هرکس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فوراً او را «کمونیست» و «التقاطی» میخوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت، و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید. (صحیفه امام، ج 21، صص 86 و 87)
* نرویم سراغ اینکه حالا که من شدم رئیسجمهور باید چه بشود و چه بشود و من هم باید مقامم چه باشد، خیر، این از ضعف نفس انسان است، از تنگی چشم و قلب انسان است که خیال میکند این یک چیزی است. این یک چیز اعتباری است که امروز دادند فردا هم تمام است، میگیرندش میرود سراغ کارش. شما برای این ملتی که در این چند سال آن قدر در طول تاریخ زحمت دیده، در مرئی و منظر ما این همه جدیت کرده و جوان داده و مال داده و جان داده است تا اینکه آن رژیم را کنار گذاشته است و شما را روی کار آورده است، شما برای این ملت باید کار بکنید... شما باید برای این پا برهنهها و مستضعفین که در طول تاریخ به استضعاف کشیده شده بودند و اینها را حساب نمیآوردند و فقط آن طبقه بالا را راضی نگاه داشتند و به اصطلاح کدخدا را میدیدند و ده را میچاپیدند، شما باید توجهتان به این تودههای مستضعفی که با زحمت خودشان و رنج خودشان الآن در جبههها مشغول فداکاری هستند که خداوند تاییدشان کند و در پشت جبهه هم مشغول فداکاری هستند و مستضعفاند، آن بالاها اینها را ضعیف میشمارند و میشمردند و اینها به حساب نمیآمدند و در رژیم سابق برای اینها کاری نشده بود، برای اینها کار کنید.
قانع نشوید به اینکه بعضی جاها کار شده است، میدانم شده است، خیلی هم شده است، اما نباید قانع شد، باید همه دست به دست هم بدهید که ان شاء الله، برای اینها یک زندگی مرفهی، یک وضع صحیحی پیش بیاید، درست بشود. اینها حق دارند به ما و به شما، خیلی حق دارند. اینها حق دارند به شما، باقی هم حق دارند به شما و همینطور وقتی دولتی پیش میآید، آن هم دولتی است که مردم به آن حق دارند. اگر نبودند این مردم، شما هم شاید حالا در حبس بودید و آن زجرها را میکشیدید و دیگران هم که متعهد بودند، آنها هم در حبس بودند یا در جاهای دیگر.
این ملت حق دارد، دست شما را گرفته آورده این بالا نشانده، شما باید خدمت کنید به این مردم؛ شما، ما، همه باید خدمتگزار اینها باشیم. و شرافت همه ما به این است که خدمت به خلق خدا بکنیم. اینها بندگان خدا هستند، خدای تبارک و تعالی، علاقه دارد به این بندگان و ما مسئولیم، باید خدمت بکنیم. (صحیفه امام، ج 15، صص 74 تا 76)
* ...این مقتضای خلقت و جامعه انسانی است که اکثریت قریب به اتفاق گرسنگان در حسرت یک لقمه نان بسوزند و بمیرند و گروهی اندک هم از پرخوری و اسراف وتعیشها جانشان به لب آید... چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حکومت اسلامی همچون جمهوری اسلامی ایران نیازمند به زمان باشد، ولی ارائه طرحها و اصولاً تبیین جهت گیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی به شمار میرود و بیان این حقیقت که صاحبان مال و منال در حکومت اسلام هیچ امتیاز و برتریای از این جهت بر فقرا ندارند و ابداً اولویتی به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلّم راه شکوفایی و پرورش استعدادهای خفته و سرکوب شده پابرهنگان را فراهم میکند. و تذکر این مطلب که ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالی خود نباید در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامی نفوذ کنند ومال و ثروت خود را به بهانه فخرفروشی و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتکشان، افکار و خواستههای خود را تحمیل کنند، این خود بزرگترین عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرایش آنان به اخلاق کریمه و ارزشهای متعالی و فرار از تملق گوییها میگردد و حتی بعض ثروتمندان را از اینکه تصور کنند که مال و امکاناتشان دلیل اعتبار آنان در پیشگاه خداست متنبه میکند.
خلاصه کلام اینکه بیان این واقعیت که در حکومت اسلامی بهای بیشتر و فزونتر از آنِ کسی است که تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت و همه مدیران و کارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنهها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین، و در کنار مستمندان و پابرهنهها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگی است که نصیب اولیا شده و عملاً به شبهات و القائات خاتمه میدهد، که بحمدالله در جمهوری اسلامی ایران، اساس این تفکر و بینش در حال پیاده شدن است.
و همچنین مسئولین محترم کشور ایران علیرغم محاصرات شدید اقتصادی و کمبود درآمدها، تمامی کوشش و تلاش خود را صرف فقرزدایی جامعه کردهاند و همه آرمان و آرزوی ملت و دولت و مسئولین کشور ما است که روزی فقر و تهیدستی از جامعه ما رخت بربندد و مردم عزیز و صبور و غیرتمند کشور از رفاه در زندگی مادی و معنوی برخوردار باشند. خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان ازاعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیا و امیرالمومنین و ائمه معصومین - علیهم السلام - سازگار نیست، دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است، تا ابد هم باید منزه باشد و این از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانیت ما است که به حمایت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده است. از آنجا که محرومیت زدایی، عقیده و راه و رسم زندگی ما است، جهانخواران در این مورد هم ما را آرام نگذاشتهاند و برای ناتوان ساختن دولت ودست اندرکاران کشور ما حلقههای محاصره را تنگتر کردهاند و بغض و کینه و ترس و وحشت خود را در این حرکت مردمی و تاریخی تا مرز هزاران توطئه سیاسی - اقتصادی ظاهر ساختهاند و بدون شک جهانخواران به همان میزان که از شهادت طلبی و سایر ارزشهای ایثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان در هراسند. (صحیفه امام، ج 20، صص 340 و 341)
* این مستمندها، فقیرها، عیال خدا هستند، اداره باید اینها بشوند. فقرا را خدای تبارک و تعالی امر کرده است که ادارهشان باید بکنیم
* بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند
* خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان ازاعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند.
- ۹۵/۰۳/۲۴
- ۱۸۵۴ بیننده|
- ۲۰۱۲ نمایش|
- |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.