کتاب «عباد الرحمن» (توصیف بندگان شایسته خدا در قرآن کریم) حاصل جلسات اخلاقی آیتالله سید علی شفیعی در سال ۱۳۷۳(ماه رمضان تا ماه صفر) است که در قالب ۱۳ جلسه تنظیم شده و اخیرا منتشر شده است. متن زیر مروری بر این ۱۳ جلسه است.
جلسه اول: کتاب دربرگیرنده کلیاتی درباره علم اخلاق است. آنچه در این جلسه مورد تأکید قرار گرفته این است که «علم اخلاق، صرف دانستن مطالب اخلاقی نیست. این دانستنیها باید مقدمه عمل باشد و مفاهیم باید در وجود انسان به مرحله عمل در بیایند. دانستن و بعد عمل کردن باید به نحو مستمر و مکرر باشد تا اخلاقیات ملکه انسان شده و به صورت مجسم در حالات او متجلی بشوند» و این مستلزم جهاد است. به گفته صاحب اثر، خُلق چیزی را میگویند که برای انسان ملکه و طبیعت راسخه بشود.
آنچه در این جلسه اول مورد تأکید قرار میگیرد این نکته است که اخلاق عمل کردنی است و نیاز به مجاهدت مستمر و مکرر دارد.
جلسه دوم: پیش درآمد ورود به آیات مربوط به عبادالرحمن و توجه دادن مخاطب به این نکته است که اسلام وقتی دستوری را صادر و مفاهیمی را بیان میکند، مدل و نمونه آن را هم نشان میدهد. یک نوع از این مدل، ترسیم ویژگیهای افراد متخلق به اخلاق اسلامی است که از آیه ۶۳ تا آخر سوره فرقان میتوانیم آن را ببینیم.
از صفحه ۲۷ کتاب سخن درباره «عبادالرحمن» و ویژگیهای آنان آغاز میشود. در آغاز مطلب، از بلندی مقام «عبد» صحبت به میان میآید و این که خداوند وقتی رسولش را «عبد» خطاب میکند که او را در معراج تا نهایت ممکن بالا برده است و به مطابق متن اثر، زمانی انسان «عبد» است که هیچ ارادهای مخالف اراده پروردگار نداشته باشد.(صفحه ۳۶ کتاب). در ادامه این جلسه مباحثی در باره واژه رحمن مطرح شده است.
جلسه سوم: با مقدمهای درباره احترام به قرآن و ذکر مصادیقی از رفتار احترام آمیز علما نسبت به قرآن شروع میشود. بعد از آن ویژگیهای تربیت یافتگان مکتب عبادالرحمن به طور مفصل طرح میشود. ویژگی اول عبادالرحمن این است که با تواضع و سادگی و بی تکبر روی زمین راه میروند: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا» مشی متواضعانه دارند.
دوم اینکه وقتی با افراد نادان صحبت میکنند با سلم و صفا به آنها پاسخ میدهند: «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا». کسانی که هنگام سخن گفتن با جاهلان با ملاطفت صحبت میکنند اینها تربیت شده خدا هستند.
این نحوه تربیت را خدایا به بندگانش داده است، پس وقتی بخواهند با افراد نادان، با اشخاص سطح پایین و کم فرهنگ گفتگو کنند با ملایمت و محبت، با حوصله و لطف صحبت میکنند. تا چه اندازه در پیادهسازی این اصل موفق بودیم؟ اگر واقعاً تربیت شده مکتب خدای رحمان هستیم باید این اصل رعایت شود شاید برای بعضی از شما در موارد ضروری ایجاب میکند که با اشخاصی گفتگو کنید و برخورد نمایید آن عامل اخلاقی اثرش بسیار بیشتر ازعامل استدلال و حجت و برهان است(صفحه ۴۸).
ویژگی سوم این گروه نماز شب است: «وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا» عباد الرحمن شب را در برابر پروردگار خود، در برابر خالق خود، در برابر رب الارباب با سجده و قیام، با عبادت و نماز شب به سر میکنند.
جلسه چهارم: ادامه بیان ویژگیهای عبادالرحمن است. این گروه گرچه بی تکبر راه میروند، با جاهلان با ملاطفت سخن میگویند و نماز شب میخوانند، اعتمادی به اعمال خود ندارند و خود را مستغنی است از توفیق و نعمت خدا نمیدانند و این ویژگی چهارم آنها است: «وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا».
تربیت شدگان خدا با همه اعمالی که به جا میآورند، منطق و دعایشان این است: بارالها عذاب جهنم را از ما برگردان، زیرا جهنم بد جایی است. به گفته صاحب اثر اگر فقط انجام اعمال کفایت میکرد ضرورتی به این آیه نبود. این آیه میگوید وظیفهات را انجام بده ولی امیدت را در زندگی از خدا جدا نکن چون تضمینی نیست که فقط ادای این اعمال در زندگی برای تو کافی باشد(صفحه ۶۱ کتاب).
جلسه پنجم: ویژگی دیگری از عبادالرحمن مطرح شده و آن دوری از افراط و تفریط است: «وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا» بینشی لازم است تا انسان در افراط و تفریط نیفتد. شناخت دو طرف قضیه و پیدا کردن حد وسط مهم است. انسان در تمام حالات و در تمام صفات، اول باید میانه و مرکز را انتخاب کند و سپس به حد وسطها عمل کند. در ادامه این جلسه به تفصیل درباره عدالت و اعتدال سخن گفته میشود و نتیجه مطلب این است: عدالت همان چیزی است که ما در بحث هایمان از آن به اخلاق اسلامی یاد میکنیم. همچنین اخلاق اسلامی عبارت است از اجتناب از افراط و تفریط و این اخلاق در تمام ابعاد زندگی مظاهر گوناگون دارد(صفحه ۸۷ و ۸۸).
جلسه ششم: مروی بر مطالب جلسه قبل و تأکید بر اینکه برنامه اسلامی مانند یک واحد به هم پیوسته است و انسان نمیتواند به بعضی از جهات عمل کند و به بعضی دیگر عمل نکند. با اینکه «دین» مجموعهای از واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات و انجام و ترکِ افعال و افکار است، اما به صورت جمع نیامده است و فرد است تا همه بدانند این یک جزء واحد است(صفحه ۹۷).
جلسه هفتم: ویژگی دیگر عبادالرحمن ذکر شده است: «وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ» تربیت یافتگان مکتب الهی برای پرودگاری که رحمت واسعهاش همه را فراگرفته است، شریک قائل نمیشوند. در ادامه نکاتی درباره انواع شرک بیان وتأکید شده است که بلای شرک هیچکس را رها نمیکند و ممکن است هر کسی از یک گوشهای به شرک کشیده شود و همه باید مراقب خودشان باشند(ص ۱۰۴).
ادامه مباحث این جلسه هشدارها و تذکرهای در باب شرک است که انسان باید آنها را رعایت کند و چه بسا در رفتارهای ما وجود دارند و از آنها غافلیم. در این جلسه مثالهایی از این رفتارها بیان شده است: به طور مثال وقتی کسی میگوید امام رضا(ع) حاجات مرا بر آورد. اگر ملتفتانه این جمله را میگوید، این هم شرک است، مگر اینکه واقعاً حواسش جمع باشد که خداوند شفا میدهد خداوند به وساطت امام رضا(ع)، به شفاعت امام رضا(ع) و به دعای امام رضا(ع) حاجت را برآورده میکند. در این دنیا هیچ کس جز خداوند مسبب الاسباب نیست و نمیتواند کاری بکند. این نکته در حرم ائمه اطهار(ع) هم باید رعایت شود. به طور مثال برخی افراد در مقابل انظار عموم گاهی در حرم و به امام سجده میکنند و این باعث میشود که همه فکر کنند امام را سجده کرده است، این کار شایسته نیست و افراد باید رو به قبله بگذارند و سجده کنند که نه خودشان را به اشتباه بیاندازند و نه دیگران را(صفحه ۱۰۷).
ویژگی دیگر عبادالرحمن یا بندگان شایسته خدا این است که جز به حق نمیکشند: «وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ». صاحب اثر در ادامه توضیح میدهد که قتل نفس «به حق» به چه معناست؟ طبق موازین شرعی و فقهی همان قتلی است که صاحب مقام قضاوت رأی آن را میدهد و مقام قضای اسلامی به عنوان قصاص نفس یا به عنوان مفسد و محارب فی الارض حکم آن را صادر میکند و هرچه غیر از این باشد قتل نا به حق میشود. به گفته مؤلف در تمام مواردی که قتل نفس مطرح است، باید قاضی رای بدهد و اگر اولیای دم یعنی خانواده مقتول قاتل را پیدا کردند، بدون حکم قاضی اجازه برای قصاص قاتل ندارند.
در ادامه به شرافت جان مؤمن بر اساس روایات اشاره شده است و اخباری ذکر شده که اهمیت آن را نشان میدهد از جمله این مطلب: در اخبار روز قیامت نیز هست بندهای از بندگان خدا را برای محاکمه میآورند، او را محاسبه میکنند و چند قطره خون میآورند و میگویند جواب این خونها را هم باید بدهی. چون تو این خونها را ریختهای. میگوید خدایا من قاتل نبودم. این خون چیست که من باید جواب آن را بدهم؟ خطاب میشود: یادت هست که آن روز در فلان جا صحبتی پیش آمد، تو هم آن حرفها را زدی؟ آن جمله یادت است؟ کلامت به گوش یکی از دوستانت رسید، او مقداری به آن اضافه کرد و برای سومی نقل کرد، سومی هم برای چهارمی گفت و به همین ترتیب مرتب بر آن افزوده گشت، بزرگتر شد تا در نهایت باعث ریخته شدن خون انسان مسلمانی شد. اینک مسئولیت این خون به ناحق ریخته شده بین تمام آنهایی که به این سخنان اضافه کردهاند تقسیم میشود.»(صفحه ۱۱۰ و ۱۱۱)
جلسه هشتم: مولف در این بخش با اشاره به آیه «وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَر» این موضوع را طرح کرده است که فلسفه بیان توحید بعد از ذکر پنج اصل اخلاقی نشان میدهد اخلاق اسلامی؛ چه اخلاق عملی و چه صفتها و خصلتها بدون توحید امکانپذیر نیست و اگر هم امکان پذیر باشند، مفید نخواهد بود. شهید مطهری میفرماید اخلاق بدون توحید امکانپذیر نیست و اگر هم باشد یک سطح بی عمق است. اخلاق در تقوا و مفاهیم اخلاقی و مسائل انسانی مانند اسکناس بدون پشتوانه است و هیچ محتوایی ندارد زیرا حرفهایشان مبنا و شالوده ندارد. اگر واقعاً موحد هستی و اخلاق را برای خدا و در راه خدا میخواهی جزء عباد الرحمن هستی.(صفحه ۱۲۲). در همین بخش مطلب زیبایی از شیخ جعفر شوشتری نقل شده است:
خیلیها مشرک هستند و خودشان خبر ندارند. نقل میکنند: مرحوم آیتالله حاج شیخ جعفر شوشتری آن فقیه اخلاقی بر فراز منبر به مستمعین خود خطاب میکرد: «تاکنون علما هرچه میگفتند ای مردم موحد باشید! من از امروز میخواهم بگویم ای مردم بیاید مشرک باشید». این صحبت فرمایش عجیبی است و او خودش توضیح میداد و میفرمود «مردم در زمان قدیم خدایی بودند، موحد بودند. علمای ایشان متوجه شدند مردم مقداری هم افکار و اهداف غیر خدایی را جلو آوردهاند، از این رو نصیحتشان میکردند تا دست از آلودگیها بردارند، اما من میبینم متأسفانه همه کارهای شما برای غیر خدا است.» لذا میگویند بیایید قدری هم خدا را شریک کنید به این معنا مشرک باشید، همهاش برای غیر خدا نمیشود.
جلسه نهم: به مناسبت شهادت امام محمدباقر(ع) حدیث اخلاقی زیبایی از ایشان بیان شده است.
جلسه دهم: ویژگی دیگری از عبادالرحمن بیان شده است: بندگان شایسته خدا شاهد محضرها و مشهدهای خلاف واقع نمیشوند: «وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ». یک مظهر دیگر از «زور» در این آیه مجالس غنا و همنشینی با اهل فسق و فجور است و در اصل به هر امر باطل دیگری تعمیم پیدا میکند(صفحه ۱۵۴).
ویژگی دیگر بندگان شایسته خدا این است : «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا» یعنی اگر با امور لغو و بیهوده و خارج از نزاکت روبه رو شدند، با بزرگواری عبور میکنند و به حسب مورد چشمشان را میبندند، گوششان را میگیرند، قلب و زبانشان را نگه میدارند و زود رد میشوند.
جلسه یازدهم: با طرح این سؤال آغاز شده است که آیا وقتی اخلاق به مرحله عمل رسید کفایت میکند؟ پاسخ مؤلف این است که ما فعل و عملی نمیخواهیم که با یک یا دو دفعه انجام دادن وظیفه ساقط شود. ما عمل مستمری میخواهیم تا آنچه را دانستهایم و به مرحله عمل درآورده ایم، در اثر استمرار نیز ملکه و خُلق بشود. به همین دلیل انسان با دانستن و به کار بستن و تداوم بخشیدن، اصل خود را از آنچه هست دگرگون میکند و به صورت جدید میسازد(صفحه ۱۶۵).
نکته زیبای دیگر در این جلسه تأکید بر این نکته است که اخلاقهای خوب از طرف خدا هستند، چنانکه خداوند نرم خویی و مهربانی پیامبر خدا(ص) را رحمت خدا میداند: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لهم» (آل عمران، ۱۵۹).
جلسه دوازدهم: شرح حدیث دیگری از امام باقر(ع) درباره علامتهای ظاهری تقوا و اطاعت از خدا شرح داده شده است. این علامتها شامل تواضع (که صفت اعضا و جوارح است) و خشوع (که صفت قلب است)، ادای امانت، کثرت یاد خدا، روزه، نماز، نیکی به والدین و تعهد نسبت به همسایگان فقیر و ایتام، راستگویی، تلاوت قرآن، کنترل زبان جز در سخن خیر و مورد اعتماد و اطمینان بودن است. در همین جلسه به مناسبت سخن درباره نماز و روزه با تمثیل زیبایی به این نکته توجه داده میشود که اثربخشی عبادات تدریجی و مشروط به انجام مستمر آنها است: «عبادات مثل دارو هستند. خیال نکنید تا قرص اول را خوردی خوب میشوی یا اگر ده بیست تا قرص و چند شیشه شربت را با هم خوردی مشکل برطرف میشود. همانطور که دارو را باید به موقع و به اندازه خورد تا کسالت رفع شود، نماز و روزه و دیگر عبادات را هم باید همیشه و در زمان مشخص به جا آورد تا مرض جهل و هوا و هوسهای نفس اماره از انسان دور شود.» (صفحه ۱۸۴ و ۱۸۵).
جلسه سیزدهم: شرح حدیث زیبایی از امام موسی کاظم(ع) مبنی بر اینکه انسان با چیزی بهتر از عقل خدا را عبادت نکرده است: «ما عبد الله بشیء افضل من العقل» و ادامه جلسه ذکر ویژگیهای انسان عاقل است.
کتاب «عبادالرحمن» چهلمین اثر آیتالله سید علی شفیعی است که نشر آوان جنوب آن را منتشر کرده است.
- ۰۰/۰۲/۱۵
- ۱۰۳۵ بیننده|
- ۱۱۲۱ نمایش|
- |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.