مرحوم آیتالله مرتضی تهرانی درباره رهبر معظم انقلاب اسلامی گفته است: در این جامعیتی که خدا این بزرگوار را رشد داده است، هیچ در بین علمای شیعه و اسلام نداریم. من اینجور فکر میکنم که حقتعالی اراده فرموده که وجود ایشان را از دیگران متمایز کند و با این همت عالی در این مسیر قرار بگیرد.
عالم عامل و عارف واصل، حضرت آیتاللهالعظمی حاج شیخ مرتضی تهرانی همراه با برادر کوچکترشان، مرحوم آیتالله حاجآقا مجتبی تهرانی ازجمله برجستهترین و قدیمیترین شاگردان حضرت امام خمینی به شمار میآیند. ایشان دوران کودکی و نوجوانی را در دامان و مکتب پدر بزرگوارشان، مرحوم آیتالله میرزا عبدالعلی تهرانی تربیت یافتند. پدری که از اخیار روزگار خود و تربیتشده بزرگانی همچون مرحوم آیتالله سید علی قاضی (ره) بود.
آیتالله حاجآقا مرتضی تهرانی دوره سطح علوم حوزوی را در نوجوانی گذرانید و در سن ۱۸ سالگی با مهاجرت به قم در زمره جوانترین شاگردان درس خارج مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی و حضرت امام خمینی قرار گرفت. هنگام عزیمت ایشان به قم، باوجودآنکه پدر بزرگوارشان با عموم مراجع وقت، مراوده داشتند، اما به مرتضایش، پیوند خاص با حاجآقا روحالله را توصیه کرد.
حاج آقا مرتضی در طول سالیان اقامت در قم همپای دوست صمیمیاش مرحوم حاجآقا مصطفی خمینی از مائده حکمت، معرفت و اخلاق امام خمینی بهره مستوفی میگیرد. اما انس و محبت متقابل بین حاج آقا مرتضی و حضرت امام خمینی فراتر از استاد و شاگردی بود. تا آنجا که حتی در برخی تابستانها که امام در روستای امامزاده قاسم تهران مستقر میشدند، حاجآقا مرتضی از بیشترین انس و مجالست با مراد محبوب خود برخوردار بود و گاهی با اشاره امام بهطور شبانهروز در محضر معظم له ماندگار میشد.
عشق و علاقه به امام، حاجآقا مرتضی را در نیمه دوم دهه ۴۰ نیز به نجف اشرف کشاند و در همان فرصت راقم این سطور توفیق یافت تا ۴۷ سال پیش بهطور خصوصی بخشی از کفایةالاصول را در محضر ایشان به شاگردی بنشیند.
بِسمِاللّه الرَّحمنِ الرَّحیم. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعالَمین. وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحمَّدٍ وَ آلهِ الطّاهِرین و لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعین.
با آن که ضربان قلبم چهل تا چهل و پنج در دقیقه است، اما صحبت درباره موضوع مورد نظرم را لازم میدانم بنده این طور فکر کردهام که ابتدا اشارهای داشته باشم به ذاتیات آیهالله خامنهای «سلامالله علیه» که تقریباً از پانزده ـ شانزده سالگیِ ایشان اطلاعِ نزدیک دارم و تصورم بر این است که ایشان اگر از این صحبت مطلع شوند، یکی دو نکته را تعجب خواهند کرد که بر حسب ظاهر جز خودشان اطلاع نداشتهاند و این در حافظه و اطلاعات من هست.
و بعد وارد تصمیمهای ایشان میشوم و مأخذ حرکت ایشان را هم عرض میکنم که کدام یک از این ذاتیات است و بعد هم اشارهای میکنم به آنچه که به عنوان نقیصه در جامعه دیده میشود و این را با استدلالی که در ذهنم هست بیان خواهم کرد.
البته این نقیصهای که در جامعه وجود دارد، منحصر به زمان ایشان نیست و از زمان امیرالمؤمنین«صلواتالله علیه» و بلکه از زمان رسول اکرم «صلواتالله علیه» بوده است و در زمان ما هم بوده و مواردش هم در ذهنم هست که اشاره میکنم. یعنی فاعل در فاعلیت خودش تام است، ولی قابل در قابلیت خودش تمامیت ندارد و قهراً این نقایص به چشم میخورند و کسانی که قدرت تحلیل مسئله را آن طوری که صحیح است، ندارند، به اشتباه در نسبت مبتلا میشوند.
بنده در حدود 62- 63 سال پیش به تبعیت از مرحوم والدم «رضوان الله تعالی علیه» از تهران به مشهد مقدس هجرت کردم.
....آقا هم به اتفاق اخوی بزرگشان آقای سید محمد یک پنجشنبه به منزل ما تشریف آوردند. آن موقع حدود ۱۶ سال داشتند. در همان جلسه اول توجهم به ایشان جلب شد. علتش هم این بود که شواهدی را در چهره مبارک ایشان دیدم.
..شش ماه هم بیشتر مشهد نبودم و بعد به قم آمدم.. ایشان هم بعد به قم مشرف شدند و خدمتشان ارادت داشتیم و زیارتشان میکردیم. خدای متعال این بزرگوار را در حوزه درس مرحوم آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری سوق داد. بنده ایشان را از آن زمان صاحب ذاتیات مثبت یافتم.
مسئله دیگری که عرض کردم شاید ایشان اطلاع ندارند که من در جریان هستم، خوابی بود که ایشان در مشهد دیدند و این خواب را به کسی که معروف بود، خوب تعبیر میکند، عرضه کردند و جوابی که آن شخص داد ـ خدا رحمتش کند. آدم خوبی بود و در تهران هم به منزل ما هم میآمد ـ یک تعبیر اجمالی بود و به آقا عرض کرد که این رؤیای صادقه است و نشان میدهد آینده فوقالعاده دارید. آن روزها مرجع داشتیم، ولی به نظر معبّر نیامده بود که بالاتر از مرجعیت هم هست.
پیدا بود که رؤیای صادقه است. ایشان خواب را گرفتند و اجمالاً کشف کردند که یکی از مقدرات حقتعالی این است که مسیر ایشان در زندگی یک مسیر استثنایی و غیرمشابه با دیگران شود.
یکی از ذاتیات ایشان که اشاره میکنم، بلندهمتی ایشان است. یعنی آن قدر این روح پاکیزه و لطیف و بزرگ است که وقتی ایشان این تعبیر را شنید، از آن موقع تدریجاً خودش را برای فعلیت این منزلت آماده کرد و از این حرکت اختصاصی و استثنایی هم هیچ غفلت نورزید.
خصیصه دیگر ایشان این بود که نسبت به والدین تأدب، تواضع، فروتنی و اطاعت بسیار زیادی داشتند. خیلی زیاد که از عرفیت خارج است، بهخصوص نسبت به پدر بزرگوارشان. عجیب بود. آنها هم حتماً اثر وضعی دارد و پیدا بود که حق تعالی تعبیر همان خواب را برای ایشان تقدیر کرده است و باید منتظر باشیم که خدا ایشان را به آن منزلت برساند.
ایشان قم هم که مشرف شد، ازجمله درس مرحوم آقای حائری که میرفتند، کمال دقت را داشتند و کار میکردند و دریافتی ایشان از درس خارج، بهخصوص درس خارج مرحوم آقای حائری که خارج دقیقی بود و خارج مکاسب بود، اگر کسی مانند آقا «سلامالله علیه» 6 ماه درس ایشان میرفت، کافی بود که روش استنباط و تلاش و کار و کوشش در فقه و مبادی فقه را کاملاً بیاموزد.
آنچه که من در ایشان ادراک کردم، تصمیم و همت ایشان بود که بر حسب فضایل انسانی، ایشان دو کار را شروع کردند. یکی زحمت کشیدن در فقه و اصول، و دیگری زحمت کشیدن برای تهذیب نفس و ایجاد اخلاص در اعمالشان. در این دو مسیر تا الان متحرک بودهاند. چرا میگویم تا الان؟ برای اینکه بنده فرمایشات ایشان را مرتب گوش میکنم. هر وقت به هر مناسبتی ایشان صحبت میکنند، من گوش میکنم. ایشان وقتی نماز مغرب را شروع میکنند، نگاه میکنم و میبینم روز به روز غلظت اخلاص ایشان در باطنشان بیشتر میشود.
در مراجع قطعاً چنین فردی با این جامعیت نداریم. یعنی وقتی به سراغ مسائل سیاسی میروند و مطالعه و جمعآوری و مقایسه میکنند، یک نفر غیر از ایشان نیست. در مسائل فقهی که وارد میشوند و جواب میدهند، کاملاً پیداست که سراپا اخلاص و تقواست. آن قدر احتیاط میکنند که یک سر سوزن بر خلاف تقوا و احتیاط حرکت نکرده باشند. این را من تا الان لمس کردهام و معتقدم دیگران به این صورت به ایشان نگاه نمیکنند.
در این جامعیتی که خدا این بزرگوار را رشد داده است، هیچ در بین علمای شیعه و اسلام نداریم.
من اینجور فکر میکنم که حقتعالی اراده فرموده است که وجود ایشان را از دیگران متمایز کند و با این همت عالی در این مسیر قرار بگیرد.
این بزرگوار هم خدای متعال اراده فرموده است که مسئولیت سنگینی را به ایشان عطا کند که عطا کرده است. با ظرفیتِ فوق ادراک اشخاص عادی. این ذاتیات ایشان است و ایشان کار کرد و من اطلاع داشتم که در فقه و اصول و رجال و لغت و... کار میکرد و در کنار همه اینها کار روحی میکرد. حتماً الان هم دارد.
من حتی چند شب پیش آثار حرکت در تهذیب نفس و تشدید اخلاص را وقتی ایشان داشت نماز میخواند در ایشان دیدم. میپرسید: چگونه دیدی؟ با همین چشم؟ میگویم خیر، با آن چشم دیگری که خدا به من عطا کرده است و یقین دارم.
لاالهالاالله. شب و روزی نیست که من از ایشان 20 مرتبه یاد و برای ایشان دعا نکنم و به خدای متعال التماس نکنم که خدایا! این نعمت را برای شیعه مستدام بدار. معتقدم شکر و سپاسگزاری این نعمت الهی را شیعه اعم از علما و غیرعلما بجا نیاوردهاند، چون درک نکردهاند، ولی خدای متعالی چنانچه بخواهد با عمل من و امثال من نعمت را بگیرد که دیگر چیزی برای ما باقی نمیماند.
ایشان در مقطعی که خودشان مستقیماً این مسئولیت الهی را به عهده داشتند، کارهای بزرگی انجام دادند، آن قدر بزرگ که نمشود حجم آن را تعیین کرد.
اگر خدای متعال این بزرگوار را در این سمت قرار نداده بود، هیچ یک از علما تا سالهای طولانی هم این همت و اراده را نداشت که آنچه را من خیال هم نمیکردم که در عمرم آن ابعاد معنوی، الهی، شرعی و انسانی را ببینم شاهد باشیم.
این عرایض من به بحث سوم منتهی میشود که باید برای مردم حل شود. مردمی که دین و شعور و ایمان دارند و تاریخ میدانند. در زمان ایشان وقتی کمبودهایی را احساس میکنیم، باید بفهمیم آنها را به چه کسانی باید نسبت بدهیم. عین این کمبودها در زمان امیرالمؤمنین «صلواتالله علیه» هم بود. آیا میتوانیم نتیجه بگیریم که حضرت ـ نعوذ بالله ـ تقصیر کرده است؟ نمیتوانیم. حضرت در فاعلیت، عصمت، علم و قدرت خودش بینظیر بوده و انسان عادی نبوده است، پس چرا تا وقتی که ایشان زنده بود، شریح را نتوانست از کوفه بیرون کند؟ این شریح بود که در قضیه کربلا فتوا داد. نبود؟
این را به چه کسی نسبت بدهیم؟ اصلاً ربطی به حجت الهی اعم از معصوم و غیر معصوم ندارد. غیر از کمال فاعلیت فاعل، قابلیت قابل هم باید به کمال برسد. که نرسیده بود. الان علت غیبت چیست؟ نعوذ بالله نقصی در وجود مقدس حضرت بقیهالله «ارواحنا له الفداه» هست؟ ایشان همین طوری نمیدانند دلیلش چیست و منتظر ماندهاند که خدای متعال اراده بفرماید؟ این حرف غلط است. جامعه هنوز قابلیت ندارد.
انسان باید خیلی مواظب خودش باشد که فریب شیطان را نخورد. بنده یکی از کارهایی که بر دوش خودم میبینم، این است که با کسانی که در شک و شبهه هستند و پایشان میلنگد یک جلسه و چند جلسه بنشینم و آنها را روشن کنم که در تکلیف شرعی استقرار پیدا کنند. هر کسی این حوصله را ندارد ولی من برای افراد زیادی این کار را کردهام.
آثاری که به عنوان برکات الهیه از آقا به جا مانده، خیلی بیش از زمان امام خمینی (ره) است. نه اینکه امام نمیتوانستند. خدای متعال از آن بزرگوار آنچه خواسته ایشان عمل کرده، از این بزرگوار هم آنچه خواسته دارند، عمل میکنند. ما الان زیر آسمان نداریم انسانی را که مثل آقا در مسائل سیاسی به صورت ریز، این مطالعات و این نظرات تصدیقی اعم از اثباتی و نفی را داشته باشد. این مقدار توفیق را که خدای متعال به ایشان داده به خاطر این است که شایستگی اش را داشته است.
آن مقداری که شریعت، برای تبعیت از شخص شرط دانسته است، خدا بیش از آن به این بزرگوار عطا کرده است. فقه، اصول و سایر علومی که به آن ارتباط و بستگی دارد. آگاهیهای جنبیای که خدای متعال به ایشان داده است، بنده گمان ندارم که تاکنون کسی این مقدار آگاهیهای ریز داشته باشد، بهخصوص در دشمنشناسی.
این جمله دربستهای است که به نظر من خیلی عمق دارد و خدا به این بزرگوار این نعمت ـ شناخت دشمن ـ را عطا کرده است. کسانی که خیال میکنند ایشان دارد تند میرود اشتباه میکنند. خدا این شناخت را به ایشان عطا کرده است و دارد جلوی پای خودش و جلوی پای ملت، چاهها و چالهها را میبیند.
این عالم بزرگوار را اگرچه میگوییم در مقام عصمت نیست، اما وقتی مؤید عندالله شد و آثار و علائم تأیید الهی را در ایشان دیدیم، آن هم نه یکی، نه دو تا، نه صد تا، میدانیم که آنقدر لطف خدای متعال شامل حال ایشان هست وظیفه ما این است که قدردان ایشان باشیم.
وظیفه بنده این است که آنهایی را که در شبهه هستند و میخواهند احتیاط کنند، روشن کنم و به آنان بفهمانم در این جا احتیاط معنی ندارد. این شبهه و احتیاط را شیطان در کله شما کرده است.
مهمترین وجه همت بزرگ ایشان که فوق متعارف و فوق بیان است، توجه و باور و آماده کردن خود و روح خود برای آن منزلت است. در این صورت است که انسان دیگر خستگی را نمیفهمد.
باقی میماند مسئله سوم که مسئله خلاءهایی است که به نظرمان میآید. عرض میکنیم در زمان امیرالمؤمنین «صلواتالله علیه» مشابه اینها بوده است. در زمان امام «رضوانالله تعالی علیه» این مسائل بوده است. هنوز گاهی رسانهها فرمایشات امام را که پخش میکنند، ایشان میفرمایند سال گذشته این جور گفتم، اسفاً عمل نشده است. اسفاً یعنی با تأسف انجام نشده. اگر انجام شده بود که ایشان میفرمود بحمدالله. نمیفرمود اسفاً. آقا از امیرالمؤمنین «صلواتالله علیه»، جد مطهرش که بالاتر نیست. پایینتر هم هست. در عین حال تا آنجایی که قدرت عقلی دارد، ایشان دارد عمل میکند. آمادگی در قابل به صورت کامل وجود ندارد. ایشان دارد کار خودش را میکند، کسر هم نمیگذارد تا آن وقتی که انشاءالله خدای متعال اراده بفرماید و حضرت بقیهالله «ارواحنا له الفداه» ظهور کنند یا برنامههایی که ایشان تنظیم کردهاند قابلیت اجرا پیدا کند.
خدا را شاکرم قدری موفق شدم در باره این موضوع صحبت کنم، بنده در حق ایشان مبالغه نکردم. عین اعتقاد قطعی من است. ایشان همه شرایط شرعی را دارد و خصوصیاتی که ایشان دارد، در عالم بینظیر و این نعمت بزرگی است که خدای متعال نه فقط به همه مسلمانها و شیعیان بلکه به همه انسانها عطا کرده است.
انشاءالله خدای متعال ۱۲۰ سال و هر چه بیشتر به این بزرگوار عمر با برکت عطا بفرماید. هر چقدر خدا به ایشان عمر طولانی عطا فرماید، باز عرض میکنیم که خدایا! کم است. یا ما را ببر یا جامعه را خالی از ایشان نبینیم. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
پینوشت:
یادآور میشود که آن مرحوم (آیتالله مرتضی تهرانی) با قاطعیت هیچگونه مصاحبهای را پذیرا نبود، اما در این یگانه مورد تقریبا میتوان گفت که با پیشنهاد خودشان انجام شد؛ به نحوی که این نکته از بعضی تعبیرات متن مصاحبه نیز قابل دریافت است.
منبع: مجله پاسدار اسلام
- ۹۸/۰۷/۲۳
- ۱۰۳۹ بیننده|
- ۱۱۳۱ نمایش|
- |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.