محسن عطایی نژاد یکی از شاعران جوان مسجد حضرت آیت الله شفیعی در رثای سیدالشهدا مثنوی زیبایی سروده است که در ادامه تقدیم می شود:
نماز ظهر، مأموم سری بر روی نی هستم
((أدر کأسا و ناولها)) که من مخمور می هستم
ذبیحا بالقفا - ساقی - بگردان بین ما ساغر
بنوشم بلکه از یادم رود انگشت و انگشتر
ذبیحا بالقفا - ساقی - من از بغضت زمینگیرم
به هر مصراع، در سوگ تو صدهابار می میرم
ذبیحا بالقفا - ساقی - ببین از روضه سرشارم
ببین هربار با نام رقیه ضجه می بارم
ذبیحا بالقفا - ساقی - ز چشمم تیر می بارد
تمام سال از دستان من زنجیر می بارد
که خواندم زینبت یک لحظه در سایه نمی ماند
و دارد دائما در خلوت خود روضه می خواند:
<بمیرد خواهرت...انگشتر تو تنگ بود... آری؟
برای آن لباس پاره ات هم جنگ بود... آری؟...>
دل من پاره پاره،مشکتر از مشک عباس ت
که چشم آسمان شرمنده شد از اشک عباس ت
حریم ماه اگر تاریک و بی احساس می باشد
سیه پوش عزای حضرت عباس می باشد
ادا شد نام او، افتاد از دستم قلم ساقی
من و ذکر مصیبت های او؟ دستم قلم ساقی
شنیدم حضرت آیینه جسمش منکسر بود و
تمام سطح صحرا عطر خونش منتشر بود و
شنیدم حضرت پروانه را بی بال و پر دیدی
میان شعله های عشق، اور ا شعله ور دیدی
خسوف ماه پشت حجم خون و تیر... واویلا
گرفتندش به باد نیزه و شمشیر... واویلا
یکایک،معجر اطفال، آن دم سفت و محکم شد...
عجب داغی، که قد کوهوارت زیر آن خم شد
پس از صد قرن، داغت باز در این سینه می جوشد
به عشقت شیعه کل سال جز مشکی نمی پوشد
سرشته ست ایزد از آن تربت پاکت گل مارا
و وقف روضه ات کرده ست شش دانگ دل مارا
چه طوفانی است از عشق تو در دریای این دل ها
((کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها))
*********
هزاران بیت دیگر، شعر من پایان نمی یابد
چرا که مثنوی عمق غمش را بر نمی تابد
((به صد دفتر نشاید گفت وصف الحال مشتاقی))
سرش بر روی نی مانده ست ساقی همچنان باقی
محسن عطایی نژاد
محرم الحرام ۱۴۳۷
مهر ۱۳۹۴
- ۹۴/۰۷/۲۶
- ۲۴۱۲ بیننده|
- ۲۵۸۸ نمایش|
- |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.