نوجوان 13 ساله
شهید جمشید داداشی
ولادت: 1347 روستای املش گیلان
عروج: 1361/01/03 عملیات فتح المبین
شهید داداشی از زبان مادر:
جمشید در یک خانواده متدین دیده به جهان گشود در سنین کودکی پدرش را از دست داد و او را برای فراگرفتن قرآن به مکتب فرستادم تا بتواند قرآن را به طور کامل فراگیرد.
این شهید بزرگوار بسیار مردم دوست بود و کوچکترین درآمد خود را در اختیار نیازمندان قرار می داد، بعد از اینکه به سنی رسیده بود که می توانست هدف و راه خود را انتخاب نماید عازم تهران شد در آن جا مدتی مشغول به کار بود.
زمانی که جنگ شروع شد شوق رفتن به جبهه در او زبانه می کشید و چون سنش کم بود اجازه رفتن را نداشت برای همین بلیط اهواز تهیه نمود. به دوستان خود گفت خواهرم در اهواز است و می خواهم بروم و به او سری بزنم در حالی که، او اصلاً خواهری نداشت.
بدین ترتیب او به جبهه رفت و مدت 6 ماه در اهواز و جبهه بود. او در جبهه علاوه بر خدمت کردن درس نیز می خواند تا از نظر علمی نیز به پیشرفت بالایی دست یابد. به امام علاقه زیادی داشت و پس از حضور در عملیات فتح المبین در منطقه شوش – اهواز به شهادت رسید.
قبل از شهادتش خواب دیدم که دستش روی سرش است به او گفتم چه اتفاقی برایت افتاده است؟ گفت: مادرم سرم درد می کند وقتی به سرش نگاه کردم دیدم زخمی شده و بعد از چند روز خبر شهادتش را همانگونه که به خواب دیده بودم برایم آوردند.
وصیت نامه شهید داداشی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ای مادر مهربانم امیدوارم که تو هم جزو چنین مادرانی باشی.
خدمت مادر مهربانم سلام عرض می کنم امیدوارم که حال شما خوب باشد و سلام مرا که از دورترین نقاط کشور به شما می رسد بپذیری. شاید تا به حال شنیده باشی که من به جبهه رفته ام و حتماً ناراحت هم شده ای. حال من خوب است و هیچگونه ناراحتی ندارم ما اینجا نمی جنگیم فقط آماده هستیم که حمله شروع شود و برای مقابله با دشمن و عقب راندن آنها از خاک میهن به میدان نبرد بشتابیم. موقعی که من خواستم به جبهه بیایم یک استخاره کردم و خوب درآمد و معلوم است که خداوند مرا طلبیده و می خواهد مرا آزمایش کند و شما باید مرا دعا کنید تا در این آزمایش الهی موفق شوم در ضمن بگویم که این حمله بزرگترین حمله ای است که می شود و شاید آخرین حمله باشد و بعد از آن جنگ تمام شود و من خیلی خوشحالم که در این حمله شرکت می کنم و مطمئن هستم که حتماً پیروز می شویم چونکه فرمانده ما امام زمان است و اوست که ما را رهبری می کند.
اِنَّ تَنصُرُ الله یَنصُرُکُم وَ یُثَبِّت اقدامَکُم.
اگر دین خدا را یاری کنید او هم شما را یاری می کند و یاری می کند در قدمهایتان.
اگر لیاقت داشتم و شهید شدم گریه مکنید بلکه باید افتخار کنید که شما هم مادر شهیدی هستید و قول می دهم که آن دنیا شما را شفاعت کنم و پیش خود ببرم و اگر هم شهید نشدم بعد از پیروزی که بعد از عید می شود پیشتان خواهم آمد.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
جمشید داداشی
1360/12/24
- ۹۶/۰۷/۱۷
- ۳۹۰۸ بیننده|
- ۴۴۳۵ نمایش|
- |