علی خلیلی 19 ساله، 25 تیر ماه سال 90 در حادثهای
دردناک در یکی از محلات شرق تهران حین بازگشت از هیئت در حالی که همراه چند
نفر از شاگردان یک مدرسه بود به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد
ضرب و شتم قرار گرفت و توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و
قسمت شاهرگ دچار جراحت شد.
ـ
به گفته مادر این طلبه، گویا رانندگان
یک خودروی پراید برای دو خانم ایجاد مزاحمت کرده بودند که علی از آنها
خواسته بود دست از اینکار بردارند و از آنجا بروند، اما آنها به همراه
راکبان موتورسیکلتی که همراهشان بود به علی و دوستانش حمله کرده و در نهایت
یکی از راکبان موتورسیکلت با قمه از پشت به شاهرگ علی میزند.
به گفته
او، متأسفانه تا نیم ساعت بعد از حادثه هیچ خودروی عبوری به دوستان علی
کمک نکرد تا او را به بیمارستان برسانند تا اینکه دو جوان که در حال عزیمت
به شمال کشور بودند با دیدن پیکر نیمهجان علی از سفر خود منصرف شده او را
به بیمارستان رساندند و یکی از دوستان علی با موتور، پراید را تعقیب کرد و
موفق شد شماره پلاک را بنویسد.
در این حادثه تعدادی از مراکز اورژانس
بیمارستانی از پذیرش علی خلیلی امتناع کردند تا اینکه یکی از بیمارستانهای
خصوصی در ازای واریز مبلغ 6 میلیون تومان حاضر به پذیرش وی شد.
ـ
سرانجام
علی خلیلی که به دلیل شدت خونریزی به حالت اغما رفته بود بستری شد اما
پزشکان امید زیادی به مداوای وی نداشتند. او پس از مرخص شدن از بیمارستان
در منزل بستری شد اما هر از گاهی به دلیل مشکلات ناشی از حادثه رخ داده به
بیمارستان منتقل شده و بستری می شد. وی در این مدت دوبار سکته کرد .
طلبه
ناهی از منکر بهمن ماه سال 92 نیز مجدداً در بیمارستان بستری شد و پس از
یک ماه به خانه منتقل شد اما سرانجام در تاریخ سوم فروردین ماه 93 در
بیمارستان بعثت به شهادت رسید.
ـ
نکته قابل تامل اینکه در زمان بیش
از دو سالی که از وضعیت جسمانی خلیلی میگذشت به جز احتمالا یک مورد هیچ
کمکی از سوی مسئولان مدعی ترویج امر به معروف و نهی از منکر به او انجام
نشد.
مرضیه وحید دستجردی وزیر اسبق بهداشت 27 تیر 91 در بیمارستانی که
علی خلیلی در آن بستری بود، حاضر و از قول مادر این طلبه مدعی شد که آنها
فقط به 2 یا 3 بیمارستان مراجعه کردند و این بیمارستانها موفق به پذیرش
طلبه نشدند!
این در حالی است که مشتاقفر مادر این طلبه جوان به صراحت
از پیگیری پذیرش خلیلی در 26 بیمارستان خبر داده و گفته بود: “26 بیمارستان
تهران بزرگ به نوعی از پذیرش این بیمار اجتناب کردند و امیدواریم آزمون
توانمندیهای اخلاقی پزشکان را شاهد باشیم.”
ـ
نکته تاسف بار اینجاست
که در مدت حدود 940 روز بستری بودن شهید علی خلیلی و روزه سکوتی که وی
گرفته بود، به جز آیت الله صدیقی امام جمعه موقت تهران و آیت الله حائری
شیرازی ، هیچک از مسئولان، نمایندگان مجلس، سیاسیون و حتی کاندیداهای
انتخابات ها نیز به ملاقات این جوان مظلوم نرفتند .
مادر علی خلیلی قبل
از شهادت فرزندش به خبرنگار رسانه ملی گفت: “برخی از مسئولان برای کمک به
هزینه های درمان و پیگیری وضعیت جسمی علی وعده هایی داده بودند اما با گذشت
بیش از دو سال هیچکدام از وعده ها عملی نشده است .”
وی می افزاید: “ظاهرا امور اداری این وعده ها کمی زمان بر است!”
شهید
خلیلی نیز خودش این اقدام را امر به معروف و نهی از منکر نمیدانست بلکه
گفته بود: “اگر بخواهید حقیقت را برای تان بگویم من این کار را “امر به
معروف” نمیگذارم بلکه اسمش را دفاع از ناموس می گذارم. دفاع از ناموس
مسلمان ها هم برای هر مسلمانی واجب است. من امر به معروف نکردم, دفاع از
ناموس مسلمانها کردم. “
وی که دلش از بی مهری مدعیان حمایت از مظلوم پر
بود اضافه می کند: “در این حوادث و اتفاقات هیچکس پشت شما نخواهد ایستاد.
هیچکس پشت آدم نیست فقط خدا هست که پشت شما میایستد. من در آن لحظه هم که
با آنها درگیر شدم به هیچکس امید نداشتم فقط به عشق لبخند حضرت آقا جلو
رفتم.”
ـ
با این وجود بعد از دو سال و اندی طلبه جوان ناهی از منکر
به دیدار حق شتافت و مسئولینی که در این مدت هیچ گونه تلاشی برای بهبود
وضعیت او انجام نداده بودند، احتمالا فردا و در روزهای آتی عکس های
یادگاری در مراسم یادبود او را فراموش نخواهند کرد!
به نظر می رسد حمایت
از امر به معروف و نهی از منکر در جامعه تنها به زبان و سخن گفتن محدود
شده و هرگاه پای عمل به میان می آید مسئولین ترجیح می دهند به دنبال متولی
امر – که کسی و دستگاهی غیر از خود آنهاست! – بگردند.
ـ
شهید علی
خلیلی 15 روز قبل از شهادت نامهای به رهبر معظم انقلاب نوشت و در آن نسبت
به برخی اظهارات که در قبال اقدام خود میشنید، واکنش نشان داد.
شهید
علی خلیلی، شهید امر به معروف و نهی از منکر که در جریان درگیری با اشرار
دچار سانحه شده بود روز سوم فروردین 1393 بعد از تحمل ماهها درد و بیماری
به شهادت رسید. نامهای از شهید خلیلی خطاب به رهبر معظم انقلاب منتشر شده
است و او در این نامه نسبت به برخی اظهارات در قبال عملی که انجام داده سخن
گفته است. او در نامه خود به رهبر معظم انقلاب اسلامی نوشته است: «آقاجان! بخدا
دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما
انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(علیه السلام)
را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟ مگر خودتان بارها نفرمودید که
بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟ یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ
کردند و ادعای انقلابیگری دارند حرف شما را نمی فهمند؟»
شهید علی خلیلی
بعد از اتفاق آن شب نیمه شعبان که بر اثر پاره شدن شاهرگ گردنش به دلیل
اصابت چاقو و ساعتها طول کشیدن بستری شدنش در یک بیمارستان به بستر بیماری
افتاد؛ در طول این چند سال با هزینههای عجیب درمان مواجه شد به گونهای
که خانواده او بخش قابل توجهی از سرمایه، خانه و وسایل زندگی خود را برای
درمان او هزینه کردند.
ـ
متن کامل نامه شهید علی خلیلی به شرح زیر است:
سلام آقا جــان!
امیـدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد.
اگر
از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید ، خوبم ؛ دوستانم خیلی شلوغش
میکنـند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،
شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که
دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…
من نگران مسائل خطرناک تر هستم…
من
میترسـم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر
به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل
میکند.
من خواستم جلوی بلا را بگیرم.
اما اینجا بعضی ها میگویند کار
بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک
کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!! مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد! ولی
آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی
خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…
یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی
فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم
راضی نبود خودت را به خطر بیندازی! من از دوستانم خواهش کردم که از او برای
خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان
واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر
مثل نماز شب واجب است.
آقاجان!
بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی
این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند.
مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح
نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی
است؟ یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف
شمارا نمی فهمند؟؟ یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟
رهبرم!
جان
من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما
فراموشم میشود که چگونه مـرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.
آقا جان!
من
و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان
را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و
ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.
بشکست اگر دل مـن بفدای چشـم مسـتت
سر خمَ می سـلامت شکنـد اگر سبـویی
- ۹۴/۰۱/۰۴
- ۲۷۲۲ بیننده|
- ۳۱۵۱ نمایش|
- |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.