امام گفته بود به فلانی بگویید حماسی بخواند. دو بار هم گفته بود. آهنگران دو بار نوحههایی خوانده بود که بیش از حد بوی ماتم و غم داشت و از حماسه در آنها خبری نبود. همین هم شد که اما اینطور به او پیغام بدهند. آهنگران هم که پیغام امام را گرفت رفت سراغ «حبیب الله معلمی» و بعد از چند روز شعری را خواند که معروفترین نوحه او را رقم زد: «ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش...»
به گزارش رجانیوز، این مضمون روایتی است که خود آهنگران از تذکر امام و بعد سروده شدن این سرود معروف دارد. سرودی که خیلیها اگر هیچ چیز دیگری هم از او به یاد نداشته باشند، حتما همین یک مصرع را از حفظاند. اما چه کسی خبر دارد که سراینده این سرود جاودانه کیست؟ چه کسی تا همین امروز که خبر درگذشت «حبیب الله معلمی» منتشر شد، میدانست که کشاورز 87 ساله رامهرمزی که امروز از دنیا رفته است، همان کسی است که نه فقط همین شعر، که بیشتر شعرهای خاطره انگیز «بلبل خمینی» -لقبی که صدام به آهنگران داده بود- را سروده است؟ شعرهایی که نوای شورانگیز آهنگران کاری کرده بود که حتی خبر جعلی اسارت «بلبل خمینی» کلی خوشحال کند دشمن بعثی را.
کشاورزی، دفاع و شاعری برای دفاع مقدس
حبیب الله معلمی فرزند نصیر سال 1305 شمسی در شهرستان رامهرمز دیده به جهان گشود. دروس ابتدایی را در مکتبخانه گذراند و ادامه آن را تا سیکل قدیم پیگرفت و پدرش که معلم قرآن بود او را با این کتاب آسمانی آشنا کرد. ذوق و قریحه شاعری از اوان جوانی در وجود وی بود ولی تشویقهای یکی از دوستان پدرش که خود شاعری توانا بود به نام حاجی بابا اشتری لرکی زمینه را برای شکوفایی استعدادهای وی فراهم ساخت.
معلمی در سال 1340 از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد و در زمینی در کنار رودخانه کارون و در کیانپارس کنونی کشاورزی میکرد. با آغاز جنگ در اهواز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای جنگی ایران در فرصتهای بسیاری همراه با فرزندانش در سنگرهای دفاع هم حضور داشت و همزمان به سرودن اشعار نیز میپرداخت.
صادق آهنگران ماجرای آشنایی خود با مرحوم معلمی را اینگونه تعریف میکند:
«سال 1359یعنی همان اوایل جنگ من با سیف الله معلمی فرزند حاج آقا معلمی در جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر میگوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسمها نوحه میخوانید شعر بگوید. من همان جا روی نوار کاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف الله دادم.
روز بعد که او را دیدم برگه ای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیتها آورده است. نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود. مطلع یا سرنوحهاش این بود:
ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود/ لالههای سرخ پرپر گشته ایران، درود
همان موقع سید حسین علم الهدی سر رسید و گفت: در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم. بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان.
من آن شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک بیست دقیقه پس از مراسم همه گریه میکردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود.»
شهید علم الهدی دست آهنگران را میگیرد و میبرد به حسینیه جماران تا در برنامه همین نوحه را پیش حضرت امام اجرا کند. آنجا هم این شعر میگیرد و تلویزیون چند بار این نوحه خوانی را پخش میکند.
بازگرداندن روحیه جهاد به کشور با نوای کاروان
اما ماجرای یکی دیگر از سرودهای ماندگار آهنگران هم خواندنی است. «با نوای کاروان...» سرودی است که هنوز هم بعد از بیش از دو دهه شورانگیز و حماسی است. ماجرای این سرود بر میگردد به بعد از عملیات والفجر مقدماتی که با موفقیت همراه نبود، عدم موفقیت در آن عملیات باعث شده بود تا فضای کشور کمی یأسآلود شود. همین هم باعث شد تا ستاد تبلیغات جنگ از آهنگران بخواهد که سرودی آماده کند.
از طرفی شایعه اسارت «بلبل خمینی» هم تازه از سوی عراقیها سر زبانها افتاده بود. پس لازم بود که سرودی آماده شود تا هم فضای کشور را عوض کند و هم نشان دهد بلبل خمینی بیرون از قفس است. آهنگران سراغ معلمی رفت. از اینجا به بعدش را از زبان آهنگران بخوانید:
«وقتی پیش آقای معلمی رفتم و قضیه را برایش توضیح دادم، پرسید «آهنگ و سبکی هم داری؟» سبک همان نوحه ای که چند سال پیش در آبادان خوانده بودم را به او دادم. آن نوحه در رابطه با حضرت قاسم صلوات الله علیه بود. این سبک را به آقای معلمی دادم و او هم شعر «با درای کاروان » را با همین سبک آماده کرد.
وقتی معلمی شعر را به من داد، با خودم فکر کردم واژه ی « درا » کمی برای مردم نا مانوس است، به همین خاطر در شعر دست بردم و «درا» را به «نوا» تبدیل کردم و آن را در نماز جمعه اجرا کردم:
با نوای کاروان، بار بندید همرهان/ این قافله عزم کرببلا دارد
این نوحه را که در نماز جمعه ی تهران اجرا کردم، ضمن بالا بردن روحیه ی رزمندگان ، به شایعات پیرامون اسارت خودم هم پایان دادم. از قضا خیلی هم گل کرد و تا مدت ها ورد زبان مردم بود.»
قفلهایی که باز میشد
صادق آهنگران درباره ارتباط خود با آقای معلمی در ایام جنگ میگوید: «آقای معلمی با اینکه کشاورز بود و از صبح تا غروب روی زمین کار میکرد، در زمینه سرودن شعر توان بالا و شوق و انگیزه زیادی داشت و کارش را هم بدون توقع و چشم داشتی انجام میداد. گاهی تا صبح با هم مینشستیم و شعر و سبک آن را آماده میکردیم. اول نوای حماسی برای جذب نیرو و بعد نوایی که در جبهه برای آمادگی عملیات بود، بعد از آن هم سبک زمان خود عملیات و الی آخر.
خیلی مواقع پیش میآمد که نه شعر آقای معلمی میآمد و نه سبک من و کار قفل میشد. در اینگونه موارد توسلی میکردیم و اغلب هم موفق به شکستن قفل میشدیم.
به این ترتیب، دیگر فرصت هیچ کاری نداشتیم و دائم در گردانها و تیپها و لشکرها و شهرهای مختلف برنامه اجرا میکردم. تا آخر جنگ هم کارم همین بود. از طرفی، چون در قرارگاه حضور داشتم و با همه فرماندهان رفیق بودم، آنها توقع داشتند من به همه گردانهایشان بروم و نوحه بخوانم...»
نوحه های شیوا و حزین صادق آهنگران در ایام محرم و فاطمیه هم از سرودههای این مرد اهل قلم است.
شعری با رمز عملیات
حبیب الله معلمی خود درباره سرودن اشعارش میگوید: در شبهای عملیات نوحهها تهیه میشدند و رمز عملیات در آنها گنجانیده میشد که بسیار هم مورد توجه قرار میگرفت؛ مثلا در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحهای بود که رمز عملیات آن «یا الله» بود. من در همان قرار گاه نشستم و بلافاصله شعر را سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همانجا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد. تیتر آن این بود:
«عزم سفر دارند این گردان حزب الله/ با رمز یا الله یا الله یا الله»
از معلمی نوحههای به یاد ماندنی از جمله؛ «با نوای کاروان/ بار بندید همرهان/ این قافله عزم کرببلا دارد»، «شور حسین است چهها میکند»، «این لشکر حق عازم کربلاست امشب»، «سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم»، «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت»، «ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر»، «ای لشکر صاحب زمان/ آماده باش/ آماده باش» به جا مانده است. عمده سرودههای وی توسط صادق آهنگران، مداح نام آشنای جبههها اجرا شده است.
بیشتر اشعار معلمی در کتاب «خونین نامه عاشقان حسین» در دو جلد و در زمان جنگ توسط انتشارات سپاه پاسداران چاپ و منتشر گردید، کتاب شعر «وادی عشق» نیز از کارهای اوست. همچنین از دیگر مجموعه اشعار این شاعر میتوان به کتاب «شفق خونین» از انتشارات دارالهدی اشاره کرد. بیشتر آثار وی در قالب چهارپاره است گرچه در غزل و مثنوی نیز طبعآزمایی کرده است.
ستایش رهبر معظم انقلاب از معلمی
پس از جنگ، بارها حبیب الله معلمی مورد ستایش رهبر انقلاب اسلامی آیت الله خامنهای قرار گرفت که تقدیر نامه زیر، نمونهای از آنهاست:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیز آقای معلمی
هنگامی که شعر روشن شما که چون جویبار مصفایی با نغمه برادر خواننده عزیز، آقای آهنگران به کلام جان مشتاقان میریزد و روحی تازه و سرشار از انگیزه و احساس انقلابی به شنونده میبخشد، شأن شعر و سرود انقلابی و اسلامی و مردمی و اوج شاعر مومن و صالح، آشکار و ملموس میگردد. سرود دلنواز شما و سرایش صمیمی و شیرین آن برادر، بی شک یکی از پایههای جهاد مقدس ما در برابر دشمن جهانی و جنگ تحمیلی است. این پایگاه شایسته را به شما تبریک میگویم و نیز طلوع فجر مقدس انقلاب را و صله ناقابلی تقدیم میدارم و شما را دعا میکنم.
برادر شما سید علی خامنهای
- ۹۲/۰۴/۰۴
- ۴۵۳۶ بیننده|
- ۵۱۸۳ نمایش|
- |
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.